برپايي تمدن نوين اسلامي مستلزم وحدت نظري و گفتماني جهان اسلام

برپايي تمدن نوين اسلامي مستلزم  وحدت نظري و گفتماني جهان اسلام

برپايي تمدن نوين اسلامي مستلزم

وحدت نظري و گفتماني جهان اسلام

 

چکيده

براي ادامه مسير انقلاب و رسيدن به اهداف متعالي آن که ايجاد تمدن نوين اسلامي و زمينه‌سازي ظهور امام عصر (عج) است وحدت جامعه اسلامي و انسجام ملي بايد حفظ شود. حفظ وحدت در زير چتر ولايت فقيه و اطاعت عملي از فرامين ايشان لازمه رسيدن به اهداف متعالي انقلاب است وحدت بايد زمينه‌ساز تحقق تمدن نوين اسلامي باشد ترويج تفرقه در دين صفت مشرکان است و پرهيز از تفرقه در اديان مختلف الهي مورد تاکيد قرار گرفته است دين اسلام با تفرقه‌اندازان هيچ سازگاري ندارد و بر اساس آيات قرآن کريم منافقين به دنبال ايجاد اختلاف و تفرقه در اين دين مبين هستند به همين علت وحدت و پيام تقريب به عنوان يک راهبرد در اسلام مطرح است.  تشکيل تمدن نوين اسلامي از اهداف اصلي کشور است ‌.در جوامع ديني پيش از اسلام نيز آنچه که آنها را از برکات انبياء محروم کرد و از سعادتي که بايد از آن تحت پرچم انبياء بهره‌مند مي‌شدند، اختلاف بود. احياء اسلام و جنبش بازگشت به اسلام که ما از آن به بيداري اسلامي تعبير مي‌کنيم، تراوشات آن از دو قرن پيش ملاحظه مي‌شود.آنچه تمدن نوين اسلامي را مي‌تواند سامان بخشد و اين ساختار را بر جامعه بشري حاکم کند شرط اصلي آن وحدت است.

انديشه وحدتي که بزرگان ما پرچم آن را برافراشتند يک نظريه ساده نيست بلکه نظريه جديد تمدن‌سازي اسلامي در عصر کنوني است. از اين رو مسئله وحدت جامعه اسلامي، اساس و بنياد جامعه متمدن و نوين است، وحدت ساختار تمدن نوين اسلامي را تبيين مي‌کند. همه ما معتقد به ظهور حضرت ولي عصر (عج) هستيم که شرط اصلي آن شکل‌گيري امت واحده اسلامي است و ما به آن به عنوان يک هدف دوردست نگاه نمي‌کنيم بلکه بايد تلاش کنيم و ضرورت تاريخ ما و جوامع اسلامي را به اين نقطه خواهد رساند و هم‌اکنون نيز علائم چنين اجماع و اتفاقي مشاهده مي‌شود.درنتيجه در  اين مقاله به اين اهم مي پردازيم که  وحدت جامعه اسلامي و يکي شدن جامعه اسلامي مهمترين عنصر جامعه امروزي است.

 

مقدمه

با توجه به اينکه جامعه اسلامي هر روز رو به پيشرفت است و اين طبيعي است که با هر پيشرفتي در هر جامعه اي دشمنان آن ها نيز بيکار نمي نشينند و با ايجاد تفرقه و از بين بردن وحدت در بين مسلمين تمدن اسلامي را که از نظر خود غربي ها در سه تمدن اوليه موجود در جهان است را از بين مي برند . از اين رو تمامي کساني که در تمدن اسلامي صاحب نظر هستند نسبت به اين امر مهم بيانات و ديدگا هايي دارند و با درس گرفتن از اين ديدگاه ها و استفاده از آيات و روايات مختلف در مورد تمدن اسلامي و نقش وحدت مسلمين در تمدن سازي بايد نقشه هاي کثيف غرب و جامعه غربي و دشمنان اين تمدن و اين مرز و بوم را نقش بر آب کرد و از بين برد . لذا بايد تمامي جوانب اين مهم و نکات آن را از منابع مختلف استخراج کرد و مکر حيله گران را به خودشان برگرداند . در شرايط کنوني که دشمناني همانند آمريکا و رژيم صهيونيستي مقابل نظام اسلامي و آموزه‌هاي ديني در حال تلاش هستند بايد نسبت به فعاليت‌هاي تفرقه‌انداز آنها هوشيار باشيم.

بر اساس فرمايشات رهبر انقلاب اسلامي بايد در شرايط کنوني مشکلات اسلام را شناسايي و براي رفع آنها تلاش‌هاي لازم را دنبال کنيم. بر اساس دستورات خداوند متعال در قرآن کريم حوزه‌هاي مختلف معرفت‌هاي نظري بايد اسلامي شود تا وحدت بر اساس انديشه‌هاي اسلامي شکل گيرد.در شرايط کنوني با دشمنان مختلف و مشکلات داخلي مواجه هستيم اما اگر به تمدن نوين اسلامي برسيم پرچم اسلام جهان را فتح کرده و بسياري از مشکلات رفع مي‌شود. وظيفه هر مسلمان شيعه و سني است که در برابر دشمن وحدت خود را حفظ کند و عوامل تفرقه را از بين ببرد و از اختلاف با ديگر مسلمانان در ديگر کشور ها و با هر فرقه اي و مذهبي پرهيز کند . هدف دشمن از بين بردن يک ميليارد مسلمان در سراسر جهان از طريق خود مسلمانان است که بايد مواظب اين مکر ها بود و با تمدن سازي نوين اسلامي دست رد بر سينه آنها زد .بلاشک وحدت در برابر دشمن در بين فرق اسلامي از جمله شيعه و سني باعث تمدن سازي شده و مشت محکي بر دهان دشمنان اسلام ، تشيع و تسنن است .در هر صورت، تحرکات علمي و عملي براي اين ضرورتِ فراموش شده، نسبت به حجم توطئه هاي رو در رو، ناچيز است لذا نيازي فوري است که مراکز علمي کشور مانند دانشگاهها و حوزه هاي علميه، به صورت تخصصي روي اين موضوع تحقيق کرده و نتايج کارشان را در اختيار نهادهاي دولتي و غير دولتي و نخبگان جامعه قرار دهند تا اولاً بتوان در کشور فرهنگ همزيستي و ارتباط مسالمت آميز ميان مذاهب اسلامي به خصوص شيعه و اهل سنت را ايجاد کرد ثانياً زمينه اي براي ارتباط هر چه بيشتر با نخبگان ساير کشورهاي اسلامي، فراهم کرد.مقاله ي حاضر بيش از اينکه به چگونگي ايجاد چنين فرهنگي در جامعه بپردازد، به ضرورت و چرايي وحدت از زبان بزرگان و انديشمندان و صاحب نظران اين حوزه از جمله مقام معظم رهبري ( دامت برکاته )   اشاره مي کند.

 

تاکيد مقام معظم رهبري بر وحدت اسلامي

در ابتدا بايد معلوم کنيم که مقصود ما از وحدت مسلمانان چيست؟ آيا مقصود اين است که مسلمانان از مذهب خود دست بردارند و به مذهب ديگري اعتقاد پيدا کنند و عمل نمايند؟ نه، مقصود اين نيست. ما وقتي به وحدت دعوت مي کنيم، مقصود ما اين نيست که فِرَق مسلمين اعم از شيعه و سني يا فِرَقي که داخل تشيع و تسنن هستند، موظف و مجبورند که از عقيده ي خود دست بردارند و به عقيده ي سومي يا به عقيده ي طرف مقابل، گرايش پيدا کنند. اين، چيزي است که به تحقيق و تفحص و مطالعه ي هر کسي وابسته است و بينه و بين اللَّه تکليف اوست. بحث ما اين نيست. بحث ما اين است که مي خواهيم به همه ي مسلمانان از شيعه و سني بگوييم و تذکر بدهيم که شما يک نقاط مشترک و يک نقاط اختلاف و افتراق داريد. در بعضي چيزها، با هم شريکيد و يک طور فکر و عمل مي کنيد و در بعضي چيزها، هر فرقه روش خود را دارد. نکته اين است که اولاً، آن نقاط اشتراک بيشتر از نقاط افتراق است. يعني همه ي مسلمين، به خداي واحد و قبله ي واحد و پيامبر واحد و احکام و نماز و روزه و زکات و حج اعتقاد دارند. قديميترين تمدنها و عميقترين فرهنگها، در همين منطقه يي بوده که مسلمانان در آن زندگي مي کنند. آن وقتي که ديگر مردم در وحشيگري بودند، همين مردم مسلمان بودند که دنيا را با علم و معرفتشان اداره مي کردند. مسلمانان، جمعيتي متشکل و منسجم هستند، کشورهايشان نزديک به هم است، ملتها از لحاظ فرهنگ به هم متقاربند و در تمام نقاط دنيا کساني را از خود دارند که همه ي آنها مسلمانند . مسلمانان بيايند با هم متحد بشوند.

محور هم کتاب خدا و سنت نبي اکرم (صلّي اللَّه عليه واله وسلّم) و شريعت اسلامي باشد. اين حرف، حرف بدي نيست. اين حرف، حرفي است که هر عاقل بي غرض و منصفي، آن را قبول خواهد کرد. امروز، پولهاي نفت براي نوشتن کتاب ضد شيعه مصرف مي شود. دلارهاي امريکايي براي رد تشيع به کار مي رود و به زبان عربي و اردو کتاب نوشته و ترجمه مي شود. اينها، دستهاي شيطانند. اينها، انسانهاي سالمي نيستند که اين چيزها را مي نويسند. هر جا باشند، همين طورند. يکي از پيامهاي عمده ي انقلاب ما، وحدت مسلمين است. ما در همه جاي دنياي اسلام، اين حرف را مي زنيم و به کساني که در کشورهاي مختلف، همه ي همتشان را براي مقابله با انقلاب اسلامي و وارد آوردن تهمت و بستن دروغ به آن يا به رهبر فقيد عظيم الشّأن انقلاب يا نقد آراي ملت مسلماني که در اين جا با همه ي وجودشان، در راه خدا و اسلام مخلصانه مبارزه مي کنند، گذاشتند؛ نصيحت مي کنيم. ما به همه مي گوييم که احترام يکديگر را حفظ بکنند و به عقايد و مقدسات هم اهانت نکنند. اگر کسي به بهانه ي عقيده يي بخواهد به مقدسات ديگران اهانت بکند، از نظر ما به هيچ وجه قابل دفاع نيست. محبت، طرفيني است. بايستي همه با هم کمک کنند تا محبت به وجود آيد و دشمن نتواند سوء استفاده بکند؛ دشمني که نه با شيعه رابطه ي خوبي دارد و نه با سني، بلکه با اصل اسلام مخالف است و نسبت به آن کينه مي ورزد. همان اسلامي که سني يا شيعه دارد، مبغوض امريکا و مرتجعان است. اختلافات داخلي را براي آن زماني بگذاريم که از طرف هيچ دشمن جهاني تهديد نشويم. اگر چنين روزي پيش آمد، آن وقت مقابل هم بنشينند و سنگهايشان را با هم حک کنند. امروز، وقتِ اين حرفها نيست امروز، اين کشورهاي مرتجع منطقه، بدطوري به شعارهاي تفرقه افکن و اختلاف انگيز چسبيده اند. اگر ملت ما در مراسم حج، عليه امريکا و اسرائيل شعار بدهد، آنها اعتراض مي کنند و مي گويند چرا شما در بين مسلمين حرف جديدي آورده ايد؟! اين را تفرقه تلقي مي کنند؛ در حالي که ايجاد تفرقه نيست، بلکه انجام وظيفه است. مسلمانان ديگر هم بايد شعار دادن عليه امريکا و اسرائيل را از ملت ايران ياد بگيرند. پولها، قلمها، امکانات، بلندگوها و عناصر مزدورِ پست کشورهاي مرتجع، مرتب عليه انقلاب و ايران اسلامي و ملت فداکار عمل مي کنند. اين، تفرقه و ايجاد شکاف و اختلاف است. لعنت خدا بر آن دستهايي که به اين ترتيب بين مسلمين ايجاد شکاف و اختلاف مي کنند. وحدت را مهم بشماريد و هفته ي وحدت را يک هفته ي حقيقتاً پر محتوا و پر مغز قرار بدهيد. در امور ديگر هم، ما اين مسأله ي وحدت را مورد تأييد و به عنوان يک اصل اسلامي و انقلابي، مورد تأکيد قرار مي دهيم. وقتي مي گوييم بين برادران شيعه و سني و مذاهب مختلف اسلامي، براي هدفهاي اسلامي اتحاد باشد، پس به طريق اولي، قشرهاي مختلف مردم فداکار و مبارز ايران، اهل هر شهر و استاني، متکلمان با هر زبان و لهجه يي هستند، موظفند وحدت را حفظ کنند. نيروهاي مسلح، اگر چه براي استحکام خود، به اسلحه وتجهيزات و آموزش ونيروي انساني و امثال اينها احتياج دارند، اما آن چيزي که ارتش اسلامي را از همه ي ارتشهاي ديگر متمايز مي کند، عبارت است از ايمان به خدا و تعبد در مقابل فرمان الهي و احساس اين که جنگشان جهاد في سبيل اللَّه است. اين، آن عامل اصلي است که اگر آن را جدا کنيم، لشکر اسلامي هم مثل بقيه ي ملتها و لشکرهاي کشورهاي ديگر، چيزي در عداد آنها خواهد شد. يعني اگر اسلحه و تجهيزات و نفرات ونيرو و استعداد بالا داشت، ممکن است بتواند مقاومت کند؛ و الّا اگر تعداد طرف مقابل، يک خرده بيشتر و يا تجهيزاتشان پيشرفته تر بود، مجالي براي تحرک اينها نخواهد داد. عامل ايمان در اختيار ماست؛ بايد آن را به نيروي رزمنده تزريق کرد. هر جا که ما پيش رفتيم، با اين نيرو پيش رفتيم و هر جا که شکست خورديم، اين نيرو در ما ضعيف شده بود. اگر برويد عمليات را تحليل کنيد، به همين نقطه خواهيد رسيد. آن جايي که دلها به شعله ي ايمان مشتعل بوده است، ما از همه ي سدها و مانعها گذشتيم و جلو رفتيم و آن جايي که گرايش به مادّيات و ظواهر و بي رغبتي به صواب الهي و بي توجهي به تکليف شرعي، نيتهاي ما را مختصري مشوب و مخدوش کرده است، همان جا ضربه خورديم و شکست را پذيرفتيم. يکي از دستورات قرآن اين است که آحاد امت اسلامي با يکديگر متحد باشند؛ دست در دست يکديگر بگذارند: «و اعتصموا بحبل اللّه جميعا و لا تفرّقوا».اين خطاب به کيست؟ خطاب به ما است، خطاب به ملت ايران است، خطاب به ملتهاي مسلمان کشورهاي اسلامي است، خطاب به همه ي مؤمنين به اسلام در سراسر دنيا است. ما به اين عمل ميکنيم؟

نقطه ي مقابل اين آموزش قرآني، آموزش استعماري است: اختلاف ميان مسلمانان. يک عده، يک عده ي ديگر را تکفير کنند، لعن کنند، خود را از آنها بري بدانند. اين چيزي است که امروز استعمار ميخواهد؛ براي اينکه ما با هم نباشيم. متأسفانه بعضي از دولتهاي اسلامي و حکومتهاي اسلامي فريب ميخورند؛ آنها هم داخل بازي دشمن ميشوند؛ فريب دشمن را ميخورند، براي امروز اتحاد و اتفاق بين مسلمانان، يک فريضه ي فوري است. ببينيد از جنگ و اختلاف چه مفاسدي به وجود مي آيد؛ ببينيد در دنياي اسلام، تروريسم کور به بهانه ي اختلافات مذهبي، چه فجايعي به راه مي اندازد؛ ببينيد با اين اختلافاتي که بين ما مسلمانان به وجود آوردند، رژيم صهيونيستي غاصب چه نفس راحتي ميکشد. هر وقتي کشورهاي اسلامي و ملتهاي اسلامي بخواهند به هم نزديک شوند، يک توطئه اي درست ميکنند، يک حادثه اي به وجود مي آورند. اينها بايد چشم ما را باز کند، اينها بايد ملتهاي مسلمان را بيدار کند، اينها بايد چهره ي رؤسا و حاکمان بااخلاص را از حاکمان دست نشانده ي دشمنان ممتاز کند. اينجا صحنه ي امتحان است. امروز هر حنجره اي که به وحدت دنياي اسلام دعوت کند، حنجره ي الهي است،  ناطق من اللّه است .هزاران خطبه و بيانات ديگري از مقام معظم رهبري موجود است که بر وحدت اسلامي تاکيد بسيار دارند و اين مهم را امري ضروري مي دانند.

a)     ديدگاه رهبري : ضرورت تحقق تمدن نوين اسلامي

رهبر معظم انقلاب اسلامي ، شکل‎گيري "تمدن نوين اسلامي" براي بشريت را ، با توجه به ظرفيت‎هاي عظيم جهان اسلام ، ضروري دانستند. ايشان تاکيد کرده اند  اکنون نوبت جهان اسلام است که با استفاده از دانش ، خردمندي و تدبير و بصيرت ، در مسير برپايي "تمدن نوين اسلامي" حرکت کند. تمدن نوين اسلامي به معناي تجاوز به سرزمين‎ها، پايمال کردن حقوق انسان‎ها و تحميل کردن اخلاق و فرهنگ خود به ملت‎ها ، نظير آن نيست که تمدن غربي انجام داده است . تمدن اسلامي به معناي هديه کردن فضيلت الهي به بشريت و ايجاد زمينه براي تشخيص مسير صحيح توسط خود انسان‎ها است. تمدن غرب اگرچه جلوه‎هاي زيبايي از فناوري ، سرعت ، سهولت و ابزار مختلف زندگي ارائه کرد اما براي بشريت ، خوشبختي و عدالت به ارمغان نياورد و در درون خود نيز دچار تضاد شده است. ماديگرايي صرف ، احساس پوچي ، خودبرتربيني و نگاه نسبي گرا به همه امور حتي معنوي ، اوج انحطاط در تمدن غربي است. تمدن غرب عليرغم ظاهر فريبنده ، از لحاظ اخلاقي فاسد و از نظر معنوي پوک شده است. علاوه بر اين ، تمدن غرب با راه‎اندازي جنگ به بهانه توسعه و آباداني کشور هدف ، چيزي جز خرابي و ناامني به بار نياورده است . آمريکا با لشگرکشي هزاران کيلومتري فقط به دنبال منافع خود بوده است. وضعيت کنوني عراق و افغانستان ، مصداق تضاد عيني در تمدن غرب است . آمريکا با لشگرکشي به اين دو کشور نيز ، فقط درصدد تحقق منافع يکجانبه است . مباني اخلاقي و ديني اسلام اما ذاتا با تمدن غرب در تضاد است . دين مبين اسلام رحماني ، برابري ، پيشرفت ، توسعه علمي ، اقتصادي و سياسي را براي همگان مي‎خواهد و حس برتري جويي و سلطه‎گري ندارد . کشورها و امت اسلامي ، علاوه بر ويژگي هاي مشترک عقيدتي از جمله خداوند يکتا ، کتاب آسماني قرآن کريم و دشمن مشترک ، از منابع گسترده و قدرتمندي برخوردارند که با وحدت و تلاش مجاهدانه ، مي‎توانند قدرت و هويت خود را احيا کنند.  سرزمين‎هاي حاصل‎خيز ، موقعيت جغرافيايي راهبردي ، منابع طبيعي غني و تاثيرگذار در بازارهاي جهاني و از همه مهم‎تر ، نيروي انساني کارآمد در کنار جمعيت بيش از يک ميليارد و پانصد ميليوني ، از جهان اسلام ، قدرتي بالقوه ساخته است. به تعبير رهبر معظم انقلاب اسلامي ، اين ظرفيتهاي گسترده ، اگر با تعاليم واقعي اسلام درهم آميزد ، امت اسلامي مي‎تواند آفرينش‎هاي بديعي را در عرصه‎هاي علم ، سياست ، فناوري و اجتماعي ، در قالب "تمدن نوين اسلامي" ، به ظهور برساند. 


ضرورت وحدت

حرکت در جهت وحدت و اتحاد ميان فرقه ها و مذاهب گوناگون اسلام که مسيري سخت ظريف و حساس است، هم نيازمند  انگيزه است و هم زمينه. تا زماني که احساسات و عواطف، به اقدامات عملي منجر نشود، وحدت و اتحادي حاصل نخواهد شد. وحدتي که از آن صحبت مي کنيم، وحدتي تاکتيکي و موضعي نيست بلکه چيزي است که جهان رابطه و ارتباطات، ضرورت آن را براي همه به اثبات رسانده و به نوعي مي توان گفت گريزي هم از آن نيست. اسلام به عنوان دين وحدت بخش و دين رحمت و عطوفت، پرچم دار تکيه به جمعيت و بهره مندي از قدرت اجتماع و همدلي و همکاري است که متاسفانه اصول اساسي آن، در برخي موارد، با غفلت خودي، مورد سوء استفاده ي دشمن واقع شده اند.  آيات و سخنان خداوند در قرآن کريم، برجسته ترين کلمات الهي در باب وحدت است که ما را به اتحاد در ظل قرآن، اهداف قرآني و عدم تفرقه فرا مي خواند. يکي از مهمترين امور در شکل گيري وحدت، دست يابي به نقطه ي اشتراکي است که همه ي مذاهب بر آن اتفاق داشته باشند. نقطه ي مشترک ميان تمام مذاهب اسلامي قرآن است. شيخ شلتوت در اين باره مي فرمايد: «اسلام مردم را به وحدت فراخوانده و محوري را که مسلمانان بايد به آن تمسک جويند و گرداگرد آن جمع آيند، اعتصام به حبل الله قرار داده است. اين مطلب در بسياري از آيات قرآن حکيم آمده، و رساترين آن در سوره ي آل عمران است «وَ اعتَصِمُوا بِحَبلِ اللهِ جَميعاً وَ لا تَفَرَّقُوا». خداوند از مطلق تفرقه نهي کرده است. اين شامل تفرقه به سبب تعصب نيز مي شود. حديثي صحيح مي گويد: (لا عَصَبية فِي الاِسلام) در دين اسلام، تعصب وجود ندارد.»

علامه اميني هم در کتاب شريف "الغدير" مي نويسد: «وقت آن رسيده است که دنياي اسلامي به عقل و درايت بازگردد  و با ارائه ي شاهراه فکر اسلامي، جهان امروز را از اين خلاء فکري و ماده گرايي، به زلال معارف بلند اسلام فراخواند و به جاي اختلافات داخلي، جبهه واحدي از همبستگي فکر اسلامي در مقابل گرايشهاي غير اسلامي تشکيل دهد. براي اولين گام در راه تحقق اين هدف بايد از همبستگي هاي موجود استفاده کرد و در شعاع آن به پيشروي ادامه داد تا در موارد اختلاف نظر، به توافق رسيد. مسلم است هيچ کدام از منابع فکر اسامي، براي مسلمان اصيل تر از کتاب قرآن و سنت (گفتار، کردار و تصويب پيامبر(ص نيست. و هيچ چيز بهتر از اين دو هم نمي تواند مسلمين را فکراً و عملاً با هم متحد و برادر سازد. در پيمودن اين راه در درجه ي اول تسليم به کتاب الهي و سنت مسلم پيامبرش سرمايه اي مؤثر و کافي است و آنگاه هر تکيه گاه ديگر و يا هر مبناي ديگري را با ديد حزم و احتياط و حتي با تهديد و انکار بايد نگريست. و تا هنگامي که از نظر کتاب و سنت، قطعيت آن مسلّم نشود، تسليم آن نبايد شد، زيرا يکي از مهم ترين علل پديد آمدن شکاف بين مسلمين و تيرگي در روابط آنان، تمسک برخي از فرق و جمود پاره اي از طوايف به اصول و زيربناهايي است که از نظر کتاب وسنت، هيچ گونه ارزش منطقي ندارد.»

در خصوص تقريب، قبل از هر چيز بايد نگاه سياسي خود را از اين موضوع پاک کرده و به اصول و مبناهاي قرآني براي وحدت و امت اسلامي توجه کرد و اين نکته را مد نظر داشت که خداوند براي همه مسلمانان، تلاش در راه وحدت امت اسلام را به عنوان يک تکليف، در نظر داشته است. به عبارت ديگر از ديدگاه قرآن، اصل وحدت و دوري از تشتت و چند دستگي نه به عنوان يک هدف مقطعي و نه به عنوان يک ضرورتي که شرايط حاکم بر جامعه، آن را لازم کرده باشد بلکه يک اصل مسلّم اعتقادي و اسلامي است.

بنابراين تاکيد قرآن بر اين اصل، جاي هيچ ترديدي را باقي نخواهد گذاشت که همه ي مسلمانان بايد تحت لواي امت واحده، به جانب صحيحي حرکت کنند و از هرگونه عملي که اين حرکت را کُند و به سوي تفرقه و اشتقاق سوق مي دهد بپرهيزند.

به گونه اي که معتقد است عامل اصلي پيروزي، غلبه بر فيزيک رقيب نيست بلکه غلبه بر استراتژي و ايدئولوژي طرف مقابل است) و از سوي ديگر همه مسلمانان داراي يک قبله و يک کتاب هستند، همه به نبوت پيامبر اکرم (صلي الله عليه و آله) ايمان و اعتقاد دارند، به يک شکل روزه مي گيرند، مانند هم حج مي کنند، مانند هم ازدواج مي کنند و مهمتر اين که اهداف مشترکي دارند و گذشته از احساس تعلق به ملت خود، به دنبال پياده شدن اهداف اسلامي هستند، نياز بيشتري به وحدت و انسجام دارند. و اتفاقا همين اسلام گرايي است که آنها را از ساير کشورهايي که مبتني بر ناسيوناليسم ايجاد شده و انسجام يافته اند، متفاوت مي کند.در انديشه ي امام خميني(رحمة الله عليه) هر نوع هويت از قبيل هويت هاي فرقه اي، قومي، ملي و... که نافي هويت مکتبي-امتي باشد، مطرود است: «جنگ ما جنگ عقيده است و جغرافيا و مرز نمي شناسد. ما بايد در جنگ اعتقادي مان بسيج بزرگ سربازان اسلام را در جهان به راه بياندازيم» پس تمام اينها ايجاب مي کند به مخالفت و جدال کردن با اجتماع و پراکنده کردن وحدت کلمه و حال آنکه قرار داده شده در جلوي چشم همه، تعليمات و آموزش هاي پيامبر پاک، و بزرگداشت او شخصيت هاي شهرها و اماکن را به سبب فضائل از عناصر مختلفه مانند قول آن حضرت: « سَلمانُ مِنّا اَهلُ البَيت» ... پس بر مسلمان است که اين آراء نادره و کمياب را خط مشق و روش خود گيرد و غفلت و صرف نظر نکند از گفته ي پيامبر امين که «از ما نيست کسي که دعوت به عصبيت کند و از ما نيست کسي که براي عصبيت و قوميت مقاتله و جنگ نمايد» و «نيست از ما کسي که بر عصبيت و تعصب قوميت بميرد»

بنابراين با وجود ضرورت هاي قرآني، سيره و روايات معصومين و همچنين دلايل عقلي، هيچ گونه شکي در حفظ وحدت نمي توان وارد کرد ولي سوال اينجاست که مرزهاي وحدت چه هستند و حوزه و قلمروي آن تا کجاست؟ آيا منظور اتفاق نظر در تمامي مسائل علمي و اعتقادي است؟

بايد اشاره کرد که به هيچ وجه نبايد چنين تصور شود که براي حصول به وحدت، همه بايد به يک رنگ در آيند و لازم باشد بسياري از عقايد کنار گذاشته شوند چرا که چنين چيزي در شرايط حاضر، هرگز قابليت عمل پيدا نمي کند، بلکه غرض از وحدت، مدارا با عقايد گوناگون است که در اين زمينه، رواياتي از معصومين(عليهم السلام) وجود دارد. امام صادق (عليه السلام) در جواب مردي که گفت: ما از گروهي بيزاري مي جوييم زيرا آنها به آنچه ما عقيده داريم، عقيده ندارند، فرمودند: ما هم عقايدي داريم که شما نداريد، پس سزاوار است که ما هم از شما بيزاري بجوييم؟... نزد خدا هم حقايقي هست که نزد ما نيست، گمان داري خدا ما را دور مي اندازد؟... آنها را دوست بداريد و از آنها بيزاري مجوييد .پس منظور از وحدت، احترام به عقايد يکديگر و به رسميت شناختن آنها است و هيچ منافاتي هم با برگزاري مناظرات و بيان آنها ندارد (چه بسا مناظرات و بحث هايي که نتيجه ي خاصي هم نداشته و دو طرف نتوانند همديگر را قانع کنند). لذا از چيزي که بايد پرهيز کرد، لعن و تکفير است که به خودي خود مذموم بوده و منجر به تحريک احساسات و عکس العمل طرف مقابل مي شود. جمله ي معروفي از آيت الله بروجردي که مي فرمايند: «فقه شيعه، در حاشيه ي فقه اهل سنت است» نمايانگر اين است که با آگاهي از محتواي روايات و فتاواي اهل سنت در زمان امامان معصوم (عليهم السلام)، بهتر، راحتتر و دقيق تر مي توان فرمايشات ائمه ي معصومين (عليهم السلام) را دريافت و همچنين اشاره به اين موضوع دارد که فتاواي صحيح شيعه، مطرود کلي اهل سنت نيست.لذا ضرورت حفظ وحدت مسلمين در عين احترام به اختلاف نظرات، مانند اين است که دو برادر در يک خانه زندگي مي کنند و در برخي اعتقادات، اختلافاتي با هم دارند. ولي اين باعث نمي شود که اگر دزدي به خانه ي آنها زد، به خاطر اختلاف نظري که با هم دارند، با يکديگر همکاري نکنند و هم دست نشوند تا دارايي هايشان را از دست بدهند. آيت الله بروجردي معتقدند: «نهي از تفرقه، تفرقه ي مذهبي را نيز در بر مي گيرد؛ زيرا به رغم آنکه مذاهب فقهي اسلامي بسيار بوده و شيوه هاي آن مختلف است، از اصول واحدي که کتاب الله و سنت پيامبر است، بر گرفته شده است. ولي به رغم تعدد مذاهب و اختلاف در بسياري از احکام و وجود آراي متعدد، همگان در نقطه ي مشترک و سخني واحد، گرد مي آيند؛ اين همان ايمان به مصادر اصلي و تقديس کتاب الله و سنت رسول الله(صلي الله عليه و آله) است.» مراد ما از وحدت يک امر ساده و روشن است و آن عبارت است از همکاري فرق مسلمين با همديگر و عدم معارضه و مضاده آنها با هم. مقصود ما از اتحاد بين مسلمين اين است که يکديگر را نفي نکنند، دشمن را بر يکديگر مسلط نکنند و بعضي بر بعضي، به ستم غلبه نکنند بدون شک هر نظام و واحد سياسي يا عقيدتي در دنيا، براي عمل در پهنه ي جهان، بايد الگوهايي را مدنظر قرار داده و مبتني بر تضادها و تنش هايي که در مسيرش قرار مي گيرد، نوع مواجهه و البته مقابله با آنها را ترسيم کند و قبل از اين کار، شناخت دقيق و همراه با بصيرتِ دوست و دشمن از يک طرف و نوع مواجهه و منازعه دشمن و سلاح هاي به کار گرفته ي آن از طرف ديگر، بايد مد نظر قرار گيرد. از جمله ابزارها و سلاح هاي دشمن، باقي نگه داشتن اختلافات و جلوگيري از حل دائمي آنهاست. مسئله شيعه و سني موضوعي است که علاوه بر اينکه دست آويزي براي غرب جهت مقابله با انقلاب اسلامي مطرح شد، عاملي است براي اينکه بتواند مانع قدرت يافتن مسلمانان و احياناً ايجاد خطر براي خودش شود.

امام خميني(رحمة الله عليه) مي فرمايند: « ... غرب و شرق تا شما را از هويت اسلامي تان – به خيال خام خودشان- بيرون نبرند، آرام نخواهند نشست. نه از ارتباط با متجاوزان خشنود شويد و از قطع ارتباط با آنان رنجور، هميشه با بصيرت و با چشماني باز به دشمنان خيره شويد و آنان را آرام نگذاريد که اگر آرام گذاريد، لحظه اي آرامتان نمي گذارند»

شيوه ي پيشنهادي آيت الله بروجردي پيرامون وحدت بين مذاهب اين بود که ميان شيعه و سني در دو نکته ي اساسي، اختلاف نهفته است. يکي جانشيني پيامبر و امامت و رهبري مسلمانان است و ديگر اينکه بعد از رحلت پيامبر (صلي الله عليه و آله)، مسلمانان در عمل به احکام به چه کسي رجوع نمايند و تکليف روزمره ي خود را از کدام مرجع بگيرند؟ اولاً، بحث درباره ي موضوع اول، يک بحث تاريخي است. هر چه بوده گذشته است و لزومي ندارد دوباره مطرح شود. تجربه هم نشان داده که طرح اينگونه مسائل هميشه سبب اختلاف شديد و منشا سوء استفاده هاي دشمنان بوده است. ثانياً اگر هم نتيجه اي علمي و عقيدتي دارد، اين ثمره براي هر کدام از شيعه و سني، في نفسه محترم است و ربطي به طرف مقابل ندارد.

 بنابراين، اتحاد، همکاري و حمايت شيعيان و اهل سنت از يکديگر، امريست بسيار حساس که نيازمند شرايط و زمينه هايي است. يعني براي اينکه اتحاد، همکاري و همراهي، حالت عادي به خود گرفته و افتراق و بدبيني، جاي خود را به مصالحه و همدلي بدهد، بايد از برخي اقدامات پرهيز و بعضي کارها را انجام داد.

 

مفهوم تمدن سازي نوين اسلامي

مفهوم تمدن سازي نوين اسلامي عبارت است از: پيشرفت همه جانبه مظاهر مادي و معنوي مسلمانان در دو بخش ابزاري و سخت افزاري،از قبيل علم، اختراع، اقتصاد، سياست، اعتبار بين المللي و بخش نرم افزاري تمدن اسلامي، به عنوان حاکميت «سبک زندگي اسلامي» در همه مظاهر زندگي؛ بر اساس عقلانيت ديني معرفتي، عقلانيت اخلاقي حقوقي و عقلانيت ابزاري جهت شکوفا کردن ماديات و دنياي مسلمانان در جهت پيشرفت دنيوي و سعادت اخروي.

هدف نهايي نظام اسلامي، ايجاد امت واحد اسلامي و تمدن اسلامي جديد ... است. (بيانات مورخ ۲۶/۶/۱۳۹۰)
شکل گيري تمدن نوين اسلامي بايد با توجه به «مباني مشترک تمامي مذاهب اسلامي» و نه ايران شيعي باشد. 
تربيت عقلاني، اخلاقي و قانوني را هدف بعثت نبي مکرم اسلام است که زندگي آسوده و رو به کمال انسان تمدن نوين اسلامي و تشکيل امت واحده اسلامي به آن ها نيازمند است. (بيانات مورخ ۲۹/۴/۱۳۸۸)
جدايي ديانت از سياست از مظاهر شرک است که تا مسلمانان به تمام ابعاد اسلام که سياست هم يک بعد مهم آن است، ايمان نياوردند، وارد اسلام واقعي نشدند.تمدن نوين اسلامي داراي دو بخش است:
الف) بخش ابزاري يا سخت افزاري که شامل نمودهاي پيشرفت مي شود؛ از قبيل: علم, اختراع، اقتصاد، سياست، اعتبار بين المللي و نظاير آن.

ب ) بخش نرم افزاري حقيقي و اساسي تمدن اسلامي که شامل حاکميت «سبک زندگي اسلامي» در تمام مظاهر زندگي و حيات مسلمانان است. تحقق هر دو بخش در تمدن نوين اسلامي ضروري است . (بيانات مقام رهبري در جمع دانشجويان، دانش آموزان و ساير جوانان خراسان شمالي، مورخ 23/7/1391)
رهبر انقلاب اسلامي تأکيد بر اينکه بدون پيشرفت بخش حقيقي تمدن سازي نوين اسلامي يعني «سبک و فرهنگ زندگي»، اهداف اين تمدن بزرگ محقق نخواهد شد؛ افزودند: متأسفانه ما در اين بخش، پيشرفت چشمگيري نداشته و مثل بخش اول يعني علم و صنعت و نظائر آن پيشرفت نکرده ايم.رهبر انقلاب اسلامي، آسيب شناسي و علت يابي در زمينه عدم پيشرفت لازم در بخش سبک و فرهنگ زندگي را ضروري خواندند و با دعوت از انديشمندان حوزه و دانشگاه، نخبگان سياسي و فکري، دستگاههاي مرتبط با فرهنگ و تعليم و نيز جوانان خاطرنشان کردند: در اين زمينه بايد همه به خود نهيب بزنيم و ضمن تلاش جدي براي آسيب شناسي، به جستجو راههاي علاج بپردازيم.گفتماني در زمينه آسيب شناسي و چاره جويي مشکلات موجود در سبک و فرهنگ زندگي بوجود آيد، با توجه به نشاط و استعداد جوانان، حتماً درخشندگي ملت ايران در اين زمينه نيز، چشم جهانيان را متوجه خود خواهد کرد.

عقلانيت يعني نيروي خرد انسان را استخراج کردن و آن را بر تفکرات و اعمال انسان حاکم قرار دادن. براي تشکيل مدينه فاضله و امت واحده اسلامي و تمدن بزرگ اسلام، بايد عقل را معيار و ملاک قرار بدهيم. اولين کار در اين راستا آن است که تقويت نيروي عقل و خرد در جامعه انجام بگيرد. عقلانيت به معناي محافظه کاري، مسامحه و تساهل نيست. يکي از مشکلات بزرگ مسلمانان، به کار نبستن عقل و خرد خدادادي است که سبب خسارت هاي مادي و معنوي و دنيوي و اخروي شده و تشکيل امت بزرگ واحد اسلامي را با اخلال مواجه کرده است ) . بيانات ،29/4/1388)

علم محوري ، مجاهده علمي و شکستن مرزهاي علم، چراغ راه تمدن اسلامي است:
فرداي بدون علم تاريک است و چراغ راه تحقق تمدن اسلامي، مجاهده علمي است. علم سلطه آور است و جامعه ، صاحب علم را قدرتمند مي سازد. بايد علم را فراگرفت و بلکه بايسته است توليد کننده و صادر کننده آن شد و به مصرف آن نبايد بسنده و دل خوش کرد. روش شناسي توليد علم از نظر ايشان، اجتهاد به معناي مصطلح يعني استنباط از منابع ديني و رجوع به عقلي است که پشتوانه آن وحي است؛ در اين صورت است که توليد علم مي تواند در مسير رشد و اعتلاي تمدن اسلامي باشد. در اين ميان، دشمن از هيچ تلاشي براي عدم تحقق اين اصل فرو گذار نمي کند و لذا بايد ترفندهاي دشمن را شناخت. نکته بسيار مهم در ديدگاه ايشان در باب علم، شکستن مرزهاي دانش به وسيله مسلمانان است. تأکيد ايشان بر اين است که تحجر و جزم گرايي در باب يافته هاي علمي گذشتگان يا متفکران غربي، آفت اصلي تحقق رشد علمي است و آزاد انديشي راه برون رفت از اين آفت است. (بيانات: ۰۹/ ۱۲/ ۱۳۷۹)

اخلاق:اسلام خردورزي، اخلاق و حقوق را مايه اصلي فرهنگ صحيح مي داند و ما نيز بايد به طور جدي به اين مقولات بپردازيم وگرنه پيشرفت اسلام و تمدن نوين اسلامي شکل نخواهد گرفت. (بيانات ايشان در جمع دانشجويان، دانش آموزان و ساير جوانان خراسان شمالي، مورخ ۲۳/۷/۱۳۹۱) اخلاق آن هواي لطيفي است که در جامعه ي بشري اگر وجود داشت، انسانها مي توانند با تنفس او زندگي سالمي داشته باشند (بيانات: ۲۹/ ۰۴/ ۱۳۸۸
تلاش و ايمان به هدف : ايشان، تحقق هدف اصلي تعيين شده در هر «مکتب و نظريه سياسي، اجتماعي، اقتصادي» را نيازمند اعتقاد و ايمان به آن هدف دانستند و افزودند: بدون اعتقاد جدي و تلاش هيچ هدفي محقق نمي شود.

البته برخي کشورها، بدون ايمان به مکتبي خاص، مقلد تمدن غربند. اين ها ممکن است به پيشرفتهاي صوري نيز برسند، اما زيانهاي بي انتهاي ذلت تقليد، آنها را دچار آسيبهاي جدي مي کند و ريشه آنها را از بين مي برد؛ بنابر اين اگر طوفاني بپا شود توانايي استقامت ندارند.

معظم له بر اين نکته تأکيد دارند که: انقلاب اسلامي داراي توانايي، ظرفيت و انرژي متراکمي است که مي تواند همه موانع را از سر راه بردارد و تمدن «ممتاز، متعالي، برجسته و باشکوه» اسلامي را در مقابل چشم همه جهانيان بر پا سازد.

آسيب هاي تمدن نوين اسلامي

با عنايت به وضعيت فعلي ملت هاي مسلمان و جوامع اسلامي که در حال طرح ريزي و شکل بخشيدن به اين تمدن نوين هستند مي توان آسيب هاي زير را بر شمرد:

 عدم پيروي از رهبري واحد

 هرگونه حرکت اجتماعي و فرهنگي در حال شکل گيري، براي جلوگيري از تشتت و چندگانگي در مسير حرکت، نيازمند آن است که از مبدا واحدي هدايت و راهبري گردد.

در اينجا نبايد اين موضوع با تک محوري اشتباه گرفته شود. تمرکز و يگانه بودن اتاق فرمان چنين حرکت هايي لازمه به نتيجه رسيدن آن است. بدين معنا که ضروري است تفکرات و پيشنهادات مختلف و متنوعي که ممکن است از طريق متفکران و انديشمندان و گروه هاي نخبه جامعه ارائه گردد در مرکز واحدي تجميع و مورد نقد و بررسي قرار گرفته و نتيجه نهايي براي اجرا تعيين گردد تا بتواند مورد قبول اکثريت جامعه قرار گيرد. در تفکر اسلامي – و به طور خاص شيعي- محوريت اين تصميم گيري ولايت فقيه است. (مهندسي تمدن اسلامي، عبدالعلي رضايي، ص62)

بر مبناي اين مقدمات، يکي از آسيب هايي که به شدت تمدن نوين اسلامي را تهديد مي کند عدم پيروي از رهبري واحد و نداشتن اتاق فکر و تصميم گيري است. در تاريخ موارد متعددي از تمدن ها و حرکت هاي تمدني فکري و فرهنگي به چشم مي خورد که در اثر تشتت آرا و عدم تصميم گيري واحد، نتوانسته اند دوام چنداني داشته باشند.

آنچه مسلم است اين است که وظيفه گروه هاي مرجع در اين حوزه بسيار خطير است و بر آنان است که با توجه کامل بر اين مساله زمينه ساز ايجاد و گسترش تمدن نوين اسلامي گردند.

 

کم تحمل بودن در رسيدن به نتيجه مطلوب

 حرکت هاي فرهنگي و تمدني، به واسطه ماهيتي که دارند فرايندي زمان بر داشته و نيازمند صبر، استقامت، پشتکار و توانمندي هاي بالقوه و بالفعل فراواني هستند. از جمله آسيب هاي جدي که اين حرکت را به شدت با مخاطره روبرو مي کند کم تحمل بودن در رسيدن به هدف آرماني و نتيجه مطلوب است.

انحراف از مسير و ماهيت سياسي و غير ديني برخي از جنبش ها

 رويه حرکت هاي بيدارگرانه و ضد استعماري و با ماهيت مبارزه با غرب، به سرعت در حال افزايش و گسترش است. با توجه به سرعتي که اين گونه فعاليت ها دارند تشخيص و دقت نظر در بطن حرکت ها و توجه به ماهيت آنها بسيار ضروري است. سياست زدگي و افسون قدرت باعث سو استفاده از اينگونه جريان هاي مردمي و خيزش ها به سوي تشکيل تمدني نوين مي گردد. (همان، ص163) در بعضي از موارد پس از موفقيت اوليه حرکت، ماهيت واقعي آن به تدريج تغيير يافته و مبتني بر منافع مادي و سياسي که مي تواند ملي گرايانه محض و غير ديني باشد، نمود پيدا مي کند و ماهيت دروني اسلامي آن مورد غفلت واقع مي شود.

 

موانع تمدن نوين اسلامي

بر سر راه تمدن نوين اسلامي، در کنار آسيب ها و چالش هايي که وجود دارد موانعي نيز باعث کندي حرکت و جلوگيري از انجام برنامه ها و تمدن سازي مي گردد. نمونه هايي از اين موانع را مي توان اين گونه نام برد:

 

  مشکلات اقتصادي جوامع مسلمان

 وضعيت اقتصادي و معيشتي جامعه همواره دغدغه اصلي متوليان و آحاد مردم بوده است. در واقع در صورتي که اين مولفه با مشکل روبرو شود تاثير فرواني بر ساير جنبه هاي مادي و معنوي جامعه خواهد گذاشت. احاديث فراواني درباره فقر در کتب حديثي موجود است و توجه به باب هاي مربوط به امر تجارت و مسائل مالي در احکام فقهي نشانگر اهتمام خاص اسلام بر اين مساله بوده است. فرهنگ سازي و ايجاد تمدن نوين جز بر پايه ساخت هاي اقتصادي که توان اجراي آنها را داشته باشد امکان پذير نخواهد بود. منظور از اين بحث رفاه کامل مادي جامعه نيست، بلکه ايجاد ثبات اقتصادي و جلوگيري از برهم ريختگي در اين حوزه کمک زيادي بر پيشبرد اهداف فرهنگي خواهد نمود. (مهندسي تمدن اسلامي، عبدالعلي رضايي، ص93)

البته يکي از ضروريات حل مسائل اقتصادي نيز ارائه راهکارهاي فرهنگي و بالابردن وضعيت فکري جامعه و دادن قوه درک و فهم دقيق مسائل بر مردمان است تا مسئولان امر را در رسيدن به اهداف مطلوب خويش ياري نمايند.

 

عدم توجه به عقلانيت ديني

يکي از موانع اصلي پيشرفت در جامعه اسلامي دگم انديشي ديني و مذهبي و عدم توجه به عقلانيت ديني است. اشاعره و اخباريان نمود اوليه و اصلي اين نوع تفکر بوده اند. پويايي دستورات و احکام ديني که به اصطلاح فقه پويا ناميده شده است يکي از جنبه هاي مهم اسلام است که در ميان برخي از جوامع مورد غفلت واقع شده و يا در برخي موارد ديگر با افراط مواجه گرديده و آسيب هاي جدي وارد نموده است.

عمده مشکلات و فاصله هايي که ميان احکام و دستورات ديني و رفتار و فرهنگ مردم در جوامع مختلف بروز نموده است ريشه در نبود عقلانيت ديني داشته و عدم تفکر و تعقل رهبران ديني در احکام و بازنگري همراه با تفسير و توضيح درست آن مي باشد. از سوي ديگر عقلانيت صرف بدون داشتن سبقه و رنگ ديني و عدم مراجعه به ضروريات دين، باعث کج روي هاي زيادي شده است. هر دو لبه اين بحث که همانا تکيه بر عقل بدون توجه به تعاليم ديني و بر خلاف آن دگر انديشي و عدم اعتنا به تفکر و استنتاج عقلي در فرايند احکام فقهي مانع حرکت درست تمدن نوين اسلامي خواهند شد.

(درآمدي برسرمايةاجتماعي برپايه عقلانيت ديني، فاطمه براتلو و محمد صنايع، ص211)

 

 انحراف و کج فهمي در گروه هاي مرجع

گروه هاي مرجع در جوامع از اهميت فراواني در عرصه فرهنگ سازي و ايجاد مدنيت نوين برخوردار مي باشند. هرچه اين گروه ها بهتر و بيشتر در مسير صحيح و اسلامي حرکت کنندتمدن سازي نوين اسلامي بادقت و سرعت بالاتري صورت خواهد گرفت. به يقين يکي‏ از راهها و راهبردهاي ‏اساسي ‏مبارزه ‏با تهديد هاي ‏فرهنگي ‏و مقابله ‏با هجمه ‏تمدني و فرهنگي دنياي غرب، تأکيد بر روي هويت و اصالتها و ارزشهاي ديني جوامع اسلامي و بالتبع تجديد اعتلاي تمدن اسلامي مي‏باشد، علي الخصوص براي نسل هاي جوان و نيز نخبگان و تحصيل کردگان جامعه که به عنوان گروه هاي مرجع شناخته شده اند. انحراف و غرب زدگي در ميان اين طبقه از جامعه منجر به ايجاد انحراف و دور شدن از اهداف و آرمان هاي تمدن نوين اسلامي خواهد شد. (جامعه شناسي غرب گرايي، علي محمد نقوي، ص135)

 

عوامل ايجاد تفرقه بين مسلمانان

در مقابل وحدت ، تفرقه نيز وجود دارد و اين طبيعي است که هميشه در مقابل يک عامل موجود ، عامل مخالفي هم باشد . اما بايد براي مبارزه با آن چاره اي انديشيد . به طور کلي دو عامل عمده در مقابل وحدت وجود دارد ، يک عامل عامل دروني ماست : تعصب هاي ما ، پايبندي هاي ما به عقايد خودمان ، هر گروهي براي خودش بايد بر اين فاتق آمد . ايمان و پافشاري بر عقائد بسيار خوب است اما اين نبايد به دشمني تبديل بشود . برادراني که در مجموعه امت اسلامي هستند احترام يکديگر را حفظ کنند و همچنين عقايدشان اما احترام به ديگران و حدود ديگران و حقوق ديگران و حرمت و افکار و عقايد آنها را نگه دارند و بحث و مجادله را براي مجالس علمي بگذارند . علما و اهل فن مي خواهند بنشينند مباحث مذهبي کنند بکنند اما مباحث مذهبي عالمانه و محفل علمي با بدگويي به يکديگر در علن در سطح افکار عمومي در مخاطبه ِ با افکاري که قدرت تجزيه و تحليل علمي ندارند فرق مي کند اين را بايستي علما مهار کنند ، مسئولان بايد مهار کنند . همه گروه هاي مسلمان در اين مورد وظيفه دارند . شيعه و سني هم وظيفه دارد و بايد به سمت اتحاد بروند و اين عامل يک عامل دروني است . عامل دومي که در برابر وحدت است عامل بيروني تفرقه است . به قول حضرت آيت الله خامنه اي پول بسيار زيادي خرج مي کنند براي اسلام ستيزي . نمونه آن ايجاد تفرقه به وسيله ي شبکه هاي ماهواره و ساختن شبکه ها و فيلم هاي ضد خانوادگي است ، که اين فيلم ها ابتدا در خانواده باعث تفرقه مي شود يعني زن و شوهر را نسبت به يکديگر بدبين مي کنند و باعث طلاق و آشوب مي شود و مطمئنا کسي که نتواند در خانواده از تفرقه جلوگيري کند نميتواند در اجتماع و در بين مسلمين نيز دوام بياورد و ضعف او بهانه اي بهتر از قبل براي تفرقه انگيزان است . اگر هم طلاق نگيرند بدتر از آن را ميگيرند يعني طلاق عاطفي ، يعني زندگي کشنده ، زندگي که در آن زن و شوهر مدام با هم قهرند و سايه همديگر را با تير ميزنند . آرام آرام نابود سازي کنند و طوري که ديگر نتوان به قبل برگشت . بايد مواظب اين مسائل بود . اين يک نمونه به عنوان مثال بود که خرج مي کنند براي نابود سازي مسلمين . موارد بسيار زيادي است که مي توان نام برد اماهدف اين مقاله چيز ديگريست . مورد بعدي از عوامل بيروني تفرقه را ميتوان جداسازي عرب از عجم نام برد . غربي ها با نقشه ريزي هاي کثيف باعث جدا شدن مسلمين غير عربي از عربي مي شوند و به عنوان مثال در جنگ ۲۲ روزه غزه که شکست خوردند و نتوانستند بحث شيعه و سني را مطرح کنند ، آمدند و مسئله قوميت را مطرح کردند . مسئله عربيت و غير عربيت . اختلاف بين اينکه مسئله فلسطين مختص عرب هاست و غير عرب ها حق ندارند در اين جريان دخالت کنند . اصلا اينگونه نيست . مسئله فلسطين مسئله اسلامي است و عرب و عجم ندارد . در مسائل دنياي اسلام اگر پاي قوميت به ميان آمد بزرگترين عامل تفرقه به وجود آمده است . وقتي پاي قوميت را در مسائل دنياي اسلام به وجود مي آورند ، عرب را از عجم جدا مي کنند ، ترک را جدا مي کنند ، کرد را جدا مي کنند ، اندونزيايي ها را جدا مي کند ، مالزياي ها را جدا مي کنند و پاکستاني و هندي و غيره پس چه مي ماند ؟ اين چوب حراج زدن به امت اسلامي است . از اين تله هاي استکبار بايد با دقت گذشت وگرنه شيريني پيروزي امت اسلام را به زهر ماري کشنده تبديل مي کنند . بهتر است ديدگاه هاي قرآن و افراد و شخصيت هاي مختلف مورد بررسي قرار داده شود قرآن کريم تعابير زيبايي در آخرت براي وحدت سازان و تفرقه انگيزان دارد . هنگامي که چهره بهشتيان را ترسيم مي کند از آنها به عنوان إِخْوَانًا عَلَي سُرُرٍ مُّتَقَابِلِينَ (۴۶)ياد مي کند در حالي که همه برادرند و بر تخت ها روبروي يکديگر قرار دارند و هنگامي که از دوزخيان را به تصوير مي کشد از آنان اينگونه ياد مي کند که إِنَّ ذَلِکَ لَحَقٌّ تَخَاصُمُ أَهْلِ النَّارِ(۴۷)اين يک واقعيت است گفتگوهاي خصمانه دوزخيان . زيرا معمولا تفرقه انگيزان خصمانه گفتگو مي کنند .قرآن کريم از سويي، سفارش به وحدت و اتحاد، و انسجام و همگرايي مي کند و از سويي ديگر، تفرقه و اختلاف را مورد نکوهش قرار مي دهد و مي فرمايد: «[فرمان] خدا و پيامبرش را اطاعت کنيد و با يکديگر نزاع و کشمکش نکنيد که سست مي شويد و قدرت [و شوکت] شما از بين مي رود و صبر و استقامت کنيد که خداوند با استقامت کنندگان است.»

کلام مقام معظم رهبري نيز در راستاي همين آيه است که مي فرمايد: «قوّت ما هنگامي بروز مي کند که ملّتي يکپارچه باشيم. اگر بين ما اختلاف و دو دستگي شد، بگو مگو رخ داد، جريانهاي مختلف آمد و قدرت طلبي شد، قدرتمان را از دست خواهيم داد؛ «وَتَذْهَبَ رِيحُکُمْ» و اختلاف، اصلاحيات و آبرو و اقتدار را از هر ملتي مي گيرد. اگر شما وحدت کلمه را حفظ کنيد، اين قدرت مي ماند»

مقام معظم رهبري در جايي ديگر مي فرمايند : هر حنجره‌اي و زباني که ملتهاي مسلمان را، مذاهب اسلامي را، طوايف گوناگون اسلامي را به دشمني با يکديگر تحريک کند و عصبيتها را عليه يکديگر تحريک کند، ناطق من الشيطان است. آنهائي که از زبان ابليس حرف ميزنند، خودشان و مستمعين خودشان را به طرف جهنم ميبرند؛ خودشان را هم دچار هلاکت ميکنند(۴۹)«ألم تر الي الذّين بدّلوا نعمت اللّه کفرا و احلّوا قومهم دار البوار. جهنّم يصلونها و بئس القرار» (ابراهيم: ۲۸ و ۲۹) «يقدم قومه يوم القيامة فأوردهم النّار»،(هود: ۹۸) که درباره‌ي فرعون است. کساني که امروز دنياي اسلام را از اتحاد و يکپارچگي دور ميکنند - در حالي که احتياج به يکپارچگي، امروز بيشتر از هميشه است - اينها به نفع شياطين کار ميکنند، به نفع ابليس‌ها کار ميکنند  امروز مي‌بينيد دنياي غرب، دستگاه استعمار، گردانندگان کمپاني‌هاي نفتي و تجاري بزرگ دنيا، اين کارتلها و تراستها، همه دارند پول خرج ميکنند، نقشه‌ريزي ميکنند براي اسلام‌ستيزي. قرآن را آتش ميزنند، نام مبارک پيغمبر را مورد اهانت قرار ميدهند، کاريکاتور درست ميکنند، کتاب مينويسند، در پايتختهاي بزرگ اروپا عليه مسلمانها هيجانات قومي درست ميکنند - مي‌بينيد ديگر؛ اينها چيزهاي روشن و واضحي است - اينها معنايش چيست؟ معنايش اسلام‌ستيزي است. امروز دشمنان غربي، عليه اسلام و مسلمانان، شمشير را از رو بسته‌اند. خب، اينجا تکليف مسلمانها چيست؟ مسلمانها بايد به عناصر قدرت خودشان برگردند؛ مسلمانها بايد در درونِ خودشان عوامل اقتدار و توانائي را روزبه‌روز افزايش دهند. يکي از مهمترين عوامل اقتدار، همين اتحاد و اتفاق است. اين براي ما درس است، براي ملتهاي مسلمان درس است. هدف دشمن از ايجاد تفرقه بين مسلمانان را آيه ۱۰۳ سوره آل‌عمران «وَاعْتَصِمُواْ بِحَبْلِ اللّهِ جَمِيعًا وَلاَ تَفَرَّقُواْ ...؛ همگي به ريسمان الهي چنگ زنيد و متفرق نشويد بيان مي کند و از نظر حجت‌الاسلام لروند يعني : تفرقه عامل اصلي مشکلات در بين مسلمانان است و دشمن هم از تفرقه بدترين بهره‌برداري به نفع خودش را مي‌کند، لذا مسلمانان بايد مراقب باشند زمام دين خود را از طريق اين اختلافات و تفرقه‌ها به دست دشمن ندهند. ايشان معتقدند جهالت، بي‌بصيرتي، حب دنيا و رياست‌طلبي از عواملي است که مي‌تواند به اتحاد و وحدت آسيب وارد کند و منجر به تفرقه شود.امام خميني تفرقه -چه تفرقه ميان دولت ها، چه تفرقه ميان ملت ها و دولت ها، چه تفرقه بين مسلمانان و چه بين فرق مختلف اسلامي و چه تفرقه ميان مسلمانان و غير مسلمانان- را يکي از مهم ترين مشکلات جهان اسلام و اساسي ترين آسيب ها در دستيابي به «تمدن اسلامي» مي‌دانند که به وسيله استعمار گران ساماندهي مي‌شود.با توجه به اين نکات مي توان پي برد تفرقه مايه نابودي و وحدت مايه نجات است .


 نتيجه گيري:

تمدن نوين اسلامي که در سال هاي اخير روند ايجاد و تکوين آن در حال صورت گرفتن است با توجه به وضعيت اقتصادي، فکري و فرهنگي جوامع اسلامي و تلاش ها و مقابله هاي صورت گرفته از سوي غرب با آسيب ها، چالش ها و موانعي روبرو گرديده که از جمله آنها مي توان به عدم پيروي از رهبري واحد، تعجيل در رسيدن به نتيجه مطلوب، انحراف از مسير و ماهيت سياسي و غير ديني برخي از جنبش ها، فرهنگ مهاجم غربي، اختلاف افکني در ميان مسلمانان، طغيان مادي نگري در تفکر جامعه، مشکلات اقتصادي جوامع مسلمان، عدم توجه به عقلانيت ديني و انحراف و کج فهمي در گروه هاي مرجع اشاره نمود.

راهکارهاي مقابله با اين چالش ها و موانع را مي توان چنين بيان کرد:

کم تحمل بودن در رسيدن به نتيجه مطلوب: گروه هاي مرجع در اين زمينه وظيفه دارندبا آگاه ساختن بدنه جامعه و توده مردم از اين موضوع، انتظارات و توقعات آنان را نسبت به اين جريان واقعي ساخته و با تشريح وضعيت موجود و اهداف و آرمان هاي مطلوب جامعه تمدن نوين اسلامي از سرخوردگي و نااميدي مردم جلوگيري کنند. بديهي است در اين راه مي بايست در برابر شبهه افکني ها و تلاش هايي که مخالفان و گروه هاي رقيب، از آمادگي کافي ذهني و فکري برخوردار باشند.(مهندسي تمدن اسلامي، عبدالعلي رضايي، ص37)

انحراف از مسير و ماهيت سياسي و غير ديني برخي از جنبش ها: دقت در تطابق فعاليت ها و اهداف با مباني اسلامي و نيز شناساندن رهبران و مجريان حرکت ها پيش از رسيدن به مراحل نهايي.

فرهنگ مهاجم غربي: متفکران و انديشمندان حوزه تمدن نوين اسلامي مي بايست با ارائه راهکارها وروشنگري در ميان مردم و همچنين تلاش در معرفي اهداف و نتايج پنهان فرهنگ هاي مهاجم غربي و آثار و نتايج مخرب آن تلاش نمايند تا اين چالش جدي تبديل به فرصت هاي مغتنمي براي هدايتگري بيشتر در جامعه گردد. بهره گيري مناسب و به روز از همان ابزارهايي که در روند تهاجم فرهنگي مورد استفاده غرب قرار مي گيرد از جمله ماهواره و اينترنت در جهت مقابله با آن از راهکارهاي مناسبي است که مي تواند مورد استفاده قرار گيرد.

اختلاف افکني در ميان مسلمانان: راهکار اصلي در فرهنگ سازي و روشنگري در ميان جوامع مسلمان است. اين وظيفه مي بايست توسط دولتمردان از يک سو و از سوي ديگر توسط اهل فکر و فرهنگ و متفکران و انديشمندان و رهبران ديني انجام پذيرد. (استراتژي وحدت در انديشه سياسي اسلام، سيد احمد موثقي، ص38)

طغيان مادي نگري در تفکر جامعه: بازخواني و يادآوري تعاليم و دستورات دين مبين اسلام در اين حوزه و بيان شيوا و در زباني قابل پذيرش و امروزين از سوي رهبران فکري و فرهنگي جامعه و تلاش براي گسترش روحيه تعاون و همياري در ميان مسلمانان و اجراي درست احکام و قواعد اقتصادي اسلام نظير احکام تجارت، خمس و زکات

 مشکلات اقتصادي جوامع مسلمان: فراهم ساختن زمينه هاي مناسب جهت فعاليت صحيح اقتصادي، جلوگيري از سو استفاده هاي مالي در ميان گروه هاي مرجع، مبارزه با مظاهر آشکار فقر و زدودن آن از چهره جامعه

عدم توجه به عقلانيت ديني: ارائه الگوهاي برجسته تفکر صحيح عقلاني بر پايه اصول و مباني ديني پرداخت و نخبگان و انديشمندان اسلامي را به سوي اين مسير روانه نمود.

انحراف و کج فهمي در گروه هاي مرجع: براي مقابله با اين مانع مي بايست اقدام به اعتلا و بالا بردن وضعيت آموزش و پرورش و حوزه تحصيلات تکميلي و اهميت قائل شدن به اين حوزه نمود. با آموزش صحيح مباني فکري و فرهنگي و تامين و تهيه کتب و منابع آموزشي به ويژه در حوزه علوم انساني از انحراف در گروه هاي مرجع و از غرب زدگي آنان جلوگيري نمود و به تبع آن هدايت صحيح مخاطبان گروه هاي مرجع که عموم مردم جامعه هستند دست يافت. (تمدن نوين اسلامي: مجموعه مقالات پانزدهمين جشنواره بين المللي پژوهشي شيخ طوسي(ره)، ص89)

عقلانيت و مديريت راهبردي ايجاب مي کند که جهان اسلام به عنوان يک کل واحد يا مجموعه کشورهاي قدرتمند نيز نقش تعيين کننده اي در ترسيم تکوين و تثبيت نظم جهاني ايفا کنند. نظم جهاني که به تکوين، توسعه و تعالي تمدن نوين اسلامي بيانجامد.با توجه به اينکه جامعه اسلامي هر روز رو به پيشرفت است و اين طبيعي است که با هر پيشرفتي در هر جامعه اي دشمنان آن ها نيز بيکار نمي نشينند و با ايجاد تفرقه و از بين بردن وحدت در بين مسلمين تمدن اسلامي را که از نظر خود غربي ها در سه تمدن اوليه موجود در جهان است را از بين مي برند . از اين رو تمامي کساني که در تمدن اسلامي صاحب نظر هستند نسبت به اين امر مهم بيانات و ديدگا ه هايي دارند و با درس گرفتن از اين ديدگاه ها و استفاده از آيات و روايات مختلف در مورد تمدن اسلامي و نقش وحدت مسلمين در تمدن سازي بايد نقشه هاي کثيف غرب و جامعه غربي و دشمنان اين تمدن و اين مرز و بوم را نقش بر آب کرد و از بين برد . لذا بايد تمامي جوانب اين مهم و نکات آن را از منابع مختلف استخراج کرد و مکر حيله گران را به خودشان برگرداند . وظيفه هر مسلمان شيعه و سني است که در برابر دشمن وحدت خود را حفظ کند و عوامل تفرقه را از بين ببرد و از اختلاف با ديگر مسلمانان در ديگر کشور ها و با هر فرقه اي و مذهبي پرهيز کند . هدف دشمن از بين بردن يک ميليارد مسلمان در سراسر جهان از طريق خود مسلمانان است که بايد مواظب اين مکر ها بود و با تمدن سازي نوين اسلامي دست رد بر سينه آنها زد .بلاشک وحدت در برابر دشمن در بين فرق اسلامي از جمله شيعه و سني باعث تمدن سازي شده و مشت محکي بر دهان دشمنان اسلام ، تشيع و تسنن است . اين نظر کليه صاحب نظران اين حوزه از جمله مقام معظم رهبري ( دامت برکاته ) است

در آخر فرازي از بيانات رهبرانقلاب در ديدار با مسئولين نظام و سفراي کشورهاي اسلامي بيان ميکنيم: «امروز ما مسلمانها احتياج داريم به هوشياري؛ احتياج داريم به اين که نقشه ي کلي زندگي خود و مواجهه ي دشمنان با خود و با اسلام را بشناسيم. اگر نقشه را شناختيم، راه را درست انتخاب خواهيم کرد. اشکال آنجاست که گاهي ما مسلمانها خودمان نقشه ي دشمن را درست نمي شناسيم، خود ما جزئي از آن نقشه ي دشمن ميشويم؛ که امروز متأسفانه دنياي اسلام مبتلاي به اين است. نقشه ي دشمن، اختلاف افکني در بين مسلمانان است؛ نقشه ي دشمن، تحريک عصبيتهاي مذاهب مختلف اسلامي عليه يکديگر است؛ نقشه ي دشمن اين است که توجه امت اسلامي را از نقطه ي حقيقي خصومت و دشمني - يعني سرمايه داري فاسد و مفسد و صهيونيزم - منحرف کند و به جاهاي ديگري متوجه کند ... نقشه ي دشمن اين است: ملتهاي مسلمان را به يکديگر مشغول کنند، بين اينها اختلاف به راه بيندازند - کمااينکه امروز مي بينيد به راه انداخته اند - هزاران نفر کشته شوند، خونها بر زمين ريخته شود، ملتهاي مسلمان از مسائل اصلي خود غافل بمانند، از پيشرفت ضروري اي که بايد به دنبال آن باشند، غفلت کنند، براي اينکه منافع استعمارگران، منافع صاحبان قدرت ظالم و ستمگر تأمين شود؛ همچنان که يک روز با استعمار، اين کار را کردند ... امروز براي مسلمانها، اتحاد و اتفاق، همدلي و همکاري، جزو فوري ترين و ضروري ترين هاست.»

 

 

فهرست منابع:

 - امام خميني، صحيفه نور
- امام خميني، ۱۳۶۸ ، صحيفه انقلاب، وصيتنامه سياسي - الهي رهبر کبير انقلاب اسلامي و بنيانگذار جمهوري اسلامي ايران ، تهران، سازمان چاپ و انتشارات وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي ، چ ۴

- بيانات آية الله خامنه اي مورخ ۲۶/۶/۱۳۹۰
- بيانات آية الله خامنه اي مورخ ۲۹/۴/۱۳۸۸
- بيانات آية الله خامنه اي در جمع دانشجويان، دانش آموزان و ساير جوانان خراسان شمالي، مورخ ۲۳/۷/۱۳۹۱
- بيانات آية الله خامنه اي ۹/۱۲/۱۳۷۹

–- بيانات مقام معظم رهبري در ديدار شرکت‌کنندگان در مسابقات بين‌المللي قرآن کريم ۱۸ خرداد ۹۲

فرهنگ و شبه فرهنگ، محمد علي اسلامي ندوشن، تهران، انتشارات يزدان، ۱۳۷۱، چ ۱، ص ۱۰۷
  - با اقتباس از: مقاله «معيني پور، مسعود و لک زايي، رضا، ارکان امت واحده و تمدن اسلامي از منظر امام خميني(قدس سرّه) و مقام معظم رهبري»، فصلنامه علمي-پژوهشي مطالعات انقلاب اسلامي، ش ۲۸، ص ۵۵-۵۴
 - مقاله: معيني پور، مسعود، لکزايي، رضا، ارکان امت واحده و تمدن اسلامي از منظر امام خميني و مقام معظم رهبري، فصلنامه علمي-پژوهشي مطالعات انفلاب اسلامي، سال نهم، بهار ۱۳۹۱، ش۲۸، ص ۷۵ – ۵۱
- يوم الخلاص، ص۴۰۴
- الحجر آيه : ۴۷
 - انفال ۴۶
 - بحارالانوار، ج ۲، ص ۹۴
-  درآمدي برسرماية اجتماعي بر پايه عقلانيت ديني، فاطمه براتلو و محمد صنايع، نامه پژوهش فرهنگي،سال دهم، دورة سوم ، شمارة ششم، تابستان 1388.

-  مهندسي تمدن اسلامي (الزامات و موانع)، عبدالعلي رضايي، چاپ اول، قم، انتشارات فجرولايت،  1386.

-  مقابله با تهاجم فرهنگي، محمد مدني بجستاني، قم، دفتر تبليغات اسلامي، 1374.

-  جامعه شناسي غرب گرايي، علي محمد نقوي، تهران، انتشارات اميرکبير، 1363.

-  زندگي در برزخ تمدن غربي و تمدن اسلامي، محمد مددپور، کتاب نقد، شماره 5و6، 1376 و 1377.

-  تأملي بر مسأله‌ي وحدت اسلامي از ديرباز تا ديروز با تکيه بر جنبش اتحاد اسلام، محمدحسين اردوش، چاپ اول، تهران، مجمع جهاني تقريب مذاهب اسلامي، معاونت فرهنگي، 1384.

- علي احمدي، طلايه داران تقريب2 (شيخ محمود شلتوت آيت شجاعت)، مجمع جهاني تقريب مذاهب اسلامي، 1389  

-  مهدي مسائلي، پيشوايان شيعه پيشگامان وحدت، سپيده باوران، چاپ اوّل، 1390

- نهج البلاغه، ترجمه مرحوم دشتي، نويد اسلام، چاپ نهم، 1386