وحدت اسلامي در چارچوب تفسير و رويکردهايش

وحدت اسلامي در چارچوب تفسير و رويکردهايش

 

 

وحدت اسلامي در چارچوب تفسير و رويکردهايش

 

دکتر علي رمضان الاوسي

استاد تحصيلات تکميلي دانشگاه جهاني علوم اسلامي لندن

 

وحدت اسلامي در چارچوبهاي تفسير و رويکردهايش

با نزول قرآن کريم نياز به تبيين و توضيح آن به وجود آمد و پيامبر صلي الله عليه و آله به عنوان اولين معلم در اين امر خطير بود و خداوند منزه در آيه‌اي به آن اشاره کرده است:

 (وانزلنا إليك الذكر لتبين للناس ما نزّل اليهم ولعلهم يتفكرون) : (اين قرآن را به سوي تو فرود آورديم، تا براي مردم آنچه را به سوي ايشان نازل شده است توضيح دهي)

پيامبر خدا (صلي الله عليه و آله) به تبيين کل قرآن پرداخت به عبارت ديگر براي مردم آياتي را که نياز به تفسير آن داشتند، تفسير مي‌کرد و زماني که مسلمانان از او سوالي مي‌کردند پاسخ مي‌داد، و همراه با آن آيات را براي گروه خاصي از مردم به تفضيل بيان مي‌کرد، بنابراين آيه‌اي از آيه‌هاي قران نبود جز اينکه پيامبر (صلي الله و عليه) به تشريح آن پرداخت و بدون آن قرآن براي مردم حجت نمي‌شد.

اين تحقيق به دو بخش تقسيم شده است:

1.چارچوبها و روشهاي تفسير

2. قرآنيان و نقش آنها در گسترش فرهنگ تقريبي قرآني

بخش اول: تفسير مأثور اولين نوع تفسيري بود که ظهور کرد و شامل تفسير بعضي از آيات خود قرآن براي بعضي ديگر و آنچه که از رسول صلي الله عليه و آله و اهل بيت و صحابه و همچنين تابعين نقل شده است، مي‌باشد.

درباره آنچه که از صحابه و تابعين نقل شده است اختلاف نظر وجود دارد، بعضي آنها را در شمار تفسير مأثور مي‌آورند و بعضي ديگر آنها را در شمار تفسير به راي مي‌دانند و گروهي در تفسير به گفته تابعين استناد مي‌کنند زيرا تابعين بيشتر تفسيراتشان را از صحابه دريافت کرده‌اند. در اين ميان ابن تيميه با گفته‌هاي تابعين مخالفت مي‌ورزد و مي‌گويد: بي ترديد اين سخنان براي مخالفان حجت نيست، اما اگر بر چيزي اجماع کردند قطعا حجت است، و اگر اختلاف کردند گفته بعضي بر بعضي ديگر و بعد از آنها حجت به حساب نمي‌آيد و بايد درباره آن به زبان قرآن يا سنت يا زبان عمومي عرب يا گفته‌هاي صحابه مراجعه کرد.

جامع البيان طبري به عنوان بهترين تفسير مأثور نزد مفسراني بود که به تفسير نقلي اهتمام مي‌ورزيدند، از اين رو امتيازي که طبري بر مفسران اثري دارد، اين است که سخنان را به طور پيوسته و سلسله وار به صاحبانش اسناد مي‌دهد و بر روايت رسول(ص) و صحابه و تابعين تکيه دارد.

با وجود اينکه سيوطي در در تفسيرش (الدرّالمنثور) سند آثار را حذف کرده است اما با تلاشي که او در زمينه تفسير مأثور کرده است به عنوان احيا کننده تفسير مأثور به شمار مي‌رود، پس از اينکه تفسير به رأي با مطالعه فرهنگهاي مفسران رونق گرفت و از مترجمان متفکر تاثير پذيرفت.

قابل ذکر است که برخي از مفسرين نقل قصه‌هاي نبوي و قصه‌هاي امت‌هاي گذشته را گسترش دادند و درباره آنها به اهل کتاب استناد مي‌کنند زيرا قرآن کريم زيباترين کلمات را درباره آنها گفته است، و هدفش از بيان آنها آگاهي و عبرت گرفتن از سنت الهي در جامعه انساني است. خداوند متعال در قران فرمود: (وَكُلاًّ نَّقُصُّ عَلَيْكَ مِنْ أَنبَاء الرُّسُلِ مَا نُثَبِّتُ بِهِ فُؤَادَكَ وَجَاءَكَ فِي هَذِهِ الْحَقُّ وَمَوْعِظَةٌ وَذِكْرَي لِلْمُؤْمِنِينَ)([1]): (هر سرگذشتي از سرگذشتهاي رسولان، آنچه را که دلت را با آن استوار کنيم، براي تو باز مي‌گوييم و در اين سوره حق کامل و پند و تذکاري ويژه اهل ايمان بر تو آمد).

ابن خلدون به توجيه اين روايتها به اين اعتبار که ديني و اجتماعي بودند مي‌پردازد، در آن زمان بر جهان عرب صحرانشيني و بي سوادي حاکم بود و علاقه مند به شناخت چيزي بودند که آنها را به شوق بياورد، مانند جستجو در علت وجود، آغاز خلقت، اسرار وجود، و آنها در اين مورد فقط از اهل کتابي که قبل از آنها بودند سوال مي‌کردند، از نظر اعتبار ديني اين منقولات ارتباطي به عقيده و احکام ندارد و مفسران درباره آنها مسامحه کرده‌اند و تفاسيرشان را از نقل قولهاي عامه اهل تورات انباشته‌اند. و از جمله کساني که در اين باره به تفصيل پرداخته است احمد بن محمد ابراهيم ثعالبي نيشابوري(ت 427 هـ) در کتابش (التفسير الکبير) است.

اما از نظر اماميه مأثور شرح و بياني است که در قرآن کريم آمده و از رسول اکرم ص و امامان اهل بيت نقل شده است، شيخ ابو جعفر طوسي(ت 460 هـ) گفت: پيامبر(ص) بر قرائت قرآن و تمسک گرفتن به آنچه که در آن است تشويق کرد، و اختلاف نظراتي را که در فروع آن وجود دارد پاسخ داد. و افزود: اصحاب ما يعني اماميه گفته‌اند که تفسير قرآن فقط با تاثير صحيح از پيامبر صلي الله عليه و آله و ائمه (عليهم السلام) جايز است، کساني که گفته شان چون پيامبر(ص) حجت است. و آن به سبب وصيتي است که پيامبر(ص) درباره آنها کرده است و به تواتر نقل شده است: (إني تارك فيكم ما إن تمسّكتُم بهما لن تضلوا بعدي أبداً: كتاب الله وعترتي أهل بيتي، وانهما لن يفترقا، حتي يردا عليَّ الحوض)

اما آنچه که از صحابه و تابعين نقل شده است به ذات خود حجت نيست. از تفاسير اماميه اثريه مي‌توان (تفسير محمد بن مسعود عياشي) و (تفسير فرات بن ابراهيم کوفي) و (تفسير علي بن ابراهيم قمي) را نام برد.

تفسير ماثور با تاليف اسرائيليات(روايات يهود و مسيحيت) به ضعف گراييد همچنين حذف اسناد بعد از تفسير طبري در آن سهيم بود و آن سبب مختصر گويي بعضي از مفسران چون البغوي فراء(ت 510 هـ) و ابن اثير (ت 774 هـ) و سيوطي (ت 911 هـ) شد، سيوطي در مقدمه کتابش (الدر المنثور) مي‌گويد: (وقتي که کتاب ترجمان القرآن را که تفسير مسند از پيامبر صلي الله عليه و سلم و يارانش است در دو جلد تاليف کردم، هر چه را که از تفسير اثري در آن وارد کرده بودم با استناد به کتابهايي بود که در اين زمينه بود در تمامي آن احاديث قصور واختصاردر متن حديث بدون اسناد و تفصيل بود، از اين رو اين مختصر را از آنها به صورت مضمون اثري و مختصر استخراج کردم به عنوان منبعي که از همه کتابهاي معتبر در آن تلخيص شده و آن را " الدر المنثور في التفسير بالمأثور" ناميدم.

بنابراين در مسير تفسير اثري مضامين بايد روايت شده و نظر مفسران گذشته لازم باشد و در منابعشان: خود قرآن، سنت معصوم، زبان، زمان و مناسبت نزول و امثال آن که برخاسته از اثر و اندکي اجتهاد است، آشکار است.

تعريف تفسير به رأي: رأي در لغت بر عقيده و قياس و اجتهاد اطلاق مي‌شود و اهل قياس جزء اصحاب الرأي به شمار مي‌آمدند زيرا آنها نظرشان را عاري از حديث يا اثر ارائه مي‌کردند.

و منظور از آن در اينجا تفسير اجتهادي قرآن است. تفسير به رأي به عنوان يک روش تفسيري پس از تفسير اثري ظهور کرد، اگرچه تلاشهايي از سوي برخي از مسلمانان صورت گرفته که نشان مي‌دهد آنها در تفسير از رأي استفاده کردند به خصوص اگر به بررسي يکي از منابع تفسيري در عصر صحابه، که آغاز اجتهاد و استنباط بود، و عصر تابعين بپردازيم که در گذشته بيان شد.

بعضي از محققان به بيشتر از آن اعتقاد دارند و مي‌گويند ممکن است در عصر نبوت نيز رواج داشته است، برخي از مسلمانان به طور فطري به قرآن روي آوردند و زماني که ديدار پيامبر(ص) برايشان ميسر نمي‌شد نظر خود را در آن اعمال مي‌کردند، از اين رو در اين دوره کساني بودند که قرآن را تفسير به رأي مي‌کردند.

ولي تفسير به عنوان يک علم و نياز با رسول خدا(ص) به وجود آمد و رواج يافت و پس از اينکه پيامبر به تبيين آن در ميان امت پرداخت تا حجتي بر مردم باشد، از ويژگي اثري برخوردار شد و از آنجا روشهاي تفسير گسترش يافت و راههاي آن با توجه به تاريخ اين علم، متنوع شد. بنابراين تمام انگيزه‌ها و شرايطي که پيدايش اين علم را مي‌طلبيد حاکي از اين است که پيامبر(ص) در پرتو اين نياز به تفسير قرآن پرداخت و حتي تفسير يک آيه از مسلمانان پوشيده نماند.

و اينچنين مسلمانان از روش پيامبر در بيان معاني قرآن کريم استفاده بردند و از علومش به ويژه در گرايشهاي اوليه تفسير، سيراب شدند، بعدها همراه با گسترش روشها و رويکردهاي تفسيري دانشمندان قرآن ضوابط و شروطي را براي مفسران تنظيم کردند تا امامت قرآني در بيان معاني قرآن کريم متصل به امامت پيامبر و عصمت مطهر باشد.

با توجه به اين شاخصها، به طور خلاصه مي‌توان گفت که فرصتهاي نزديکي و وحدت بر تفسير اين قرآن جاويد حاکم و غالب است و کسي که از آن تجاوز کند بايد براي ادعاي خود دليلي بياورد.

بر اساس اين تاکيد آشکار بايد به اصل وحدت و اختلاف توجه شود تا فعاليتهاي تقريبي و تلاشهاي وحدت اسلامي در انجام واجبات اين امت عمل کند به ويژه از جهت چالشهاي بزرگي که بدون استثنا موجوديت اين دين و همه مسلمانان را تهديد مي‌کند و اجتهادات در چارچوب احترام و تقديس امت نيکوکار باقي بماند.

 

چارچوبها و رويکردها:

روش: مجموعه اصول و قواعدي است که مبتني بر واکاوي نص قرآني و تبيين معنايش و معرفي نتايجش مي‌باشد.

رويکرد: مجموعه دستاوردها و نتايج تفسيري است که از طريق روش به وجود مي‌آيد.

اين روشها و رويکردها با پيدايش تفسير عقلي يا تفسير به رأي و تفسيري که از جهتي تفسير مأثور و از جهتي ديگر مبتني بر قواعد و اصول عقلي با استفاده از روش تدبر قرآني است. خداوند در قران به آن اشاره کرده است: (أفلا يتدبرون القرآن أم علي قلوب أقفالها): (آيا در قرآن تدبر نمي‌کنند يا اينکه بر دلهايشان قفلهايي است)

در اين فراواني روشها و رويکردهاي تفسيري مشکلي وجود ندارد تا زماني که نص قرآني مايه رحمت و پاسخگوي سوالات و شبهات و مدافع وحدانيتي است که خداوند براي انسانها در اين هستي گسترده اراده کرده است.

امت اسلامي اخيرا با مشکلات بزرگي در زمينه اعتقادي و فکري و رفتاري مواجه شده است که دين را در بعضي از عرصه‌ها به دليل کوتاهي و قصور مدافعانش مي‌لرزاند، با وجود آن مفاد قرآني چون سوارکار شجاعي است که هر زماني که از استنطاق شود پاسخ مي‌دهد، و مشکل عمده در قرائت و بررسي و تفسير آن وجود دارد که سبب برانگيختن بسياري از اختلافات شده است ولي محتوا يکي است که از جانب خداوند يکتا براي ايجاد اعتقاد واحد و شکل گيري امت واحد نازل شده است بنابراين چطور به خودمان اجازه مي‌دهيم که از اين وحدت به عنوان هدف والا در قرآني که همه پژوهشگران براي واکاوي و تعامل با آن جمع شده‌اند، روي گردان شويم، در اينجا به برخي از ضروريات موجود در قرآن درباره اتحاد و نزديکي ميان مسلمانان، در قالب نکته‌هايي اشاره مي‌کنيم:

1. قرآن منبع رحمت است، وقتي که مفسران با محتواي گرانقدرش مواجه مي‌شوند، همگان با پذيرش آن به تامل در آن و تفسير آياتش مي‌پردازند سپس آن را در اجتماع منتشر مي‌کنند، همه قاريان قرآن بدون هيچ تبعيضي از کرامتهاي قرآن برخوردار مي‌شوند به عبارت ديگر هرکس که قرآن را تلاوت کند قطعا از مضمون آن و معاني اش سود مي‌برد و اين وجه مشترک موثري براي کساني است که آن را تفسير و تبيين مي‌کنند.

2. نيازهاي مردم مدرن با همه خصايصشان انگيزه ديگري است که سبب واکاوي قرآن کريم و استنباط احکامش و ديدگاههايش مي‌شود زيرا قرآن به عنوان اولين منبع قانون است.

3. در برابر مشکلاتي که دشمنان از طريق شبهات و وارونه کردن حقايق و گمراه ساختن افکار و نشانه گرفتن فکر مسلمان وارد مي‌سازند، مفسران تنها راه مقابله و خنثي کردن اين مشکلات را قرآن کريم و استدلال به آن مي‌دانند و اين زمينه ديگري است که سبب وحدت مي‌شود حتي اگر روشهاي تفسير متعدد باشد.

4. از جعل قرآن کريم به عنوان اولين منبع قانون جلوگيري شد و زماني که قانونها در کشورهاي اسلامي وضع شد، مسلمانان تلاش کردند که يک روش را بعد از آمدن کتاب خداوند داشته باشند و براي هدف واحدي که بالا بردن نقش قرآن در قانون کشورهاي اسلامي صرف نظر از گرايشهاي مذهبي در مکانهاي مختلف بود، بکوشند.

5. کتابي که همه مسلمانان بر آن اجماع دارند قرآن کريم است و اين جايگاه آنها را در جان مردم و تاثيرش را در عقول و نقش اش را در شکل گيري انسان و جامعه افزايش مي‌دهد، بنابراين مسلمانها در امر معيني با يکديگر متفق‌اند و اين اشتراک قرآني ديگري است که پيرامون آن روشها و راهکارهاي تفسيري به وجود آمده است.

6. تنوع فکري گسترده در قرآن کريم سبب جذب بيشترين تعداد ممکن از پژوهشگران در اين عرصه شد، قرآن کريم سبب ساماندهي تلاشهاي فکري شان مي‌شود و آنها را در مسير وحدت و نزديکي به يکديگر هدايت مي‌کند و اين انگيزه ديگري است که افکار را، از جهت اشتراک در منبعي که به آن متکي‌اند، به هم نزديک مي‌کند.

بنابراين قرآن کريم بر ساماندهي افکار و پيراستگي اخلاق و شکل گيري جامعه تجميع شده است و کسي که بخواهد در اين عرصه‌ها وارد شود بايد از سفره قرآن کريم بهره بگيرد، به واکاوي در مفاهيم گرانقدرش بپردازد و در تبيين آن از روشهاي تفسيري استفاده کند و اين وجه مشترک ديگري است که بر آن متفقيم، ممکن است کسي روشي را در تفسير به کار گيرد و ديگري روش ديگري را اعم از تجزيئي يا موضوعي به کار بگيرد، و هر چه از ويژگي‌هاي لغوي يا کلامي يا فلسفي و غير آن بر تفسير غلبه کند همچنان همه مفسران را با يکديگر متحد نگه مي‌دارد.

 

بخش دوم: قرآنيان و تلاشهايشان در گسترش فرهنگ تقريبي قرآن

مقصود از قرآنيان:

ابتدا لازم مي‌آيد تا معنا و منظور از قرآنيون مشخص شود تا از آن اصطلاحي که اخيرا درباره گروه قرآنيون در آمريکا به وجود آمده است، دوري شود. آنها کساني‌اند که فقط بر قرآن کريم تکيه مي‌کنند و سنت را رها مي‌کنند و تفسيرهاي قرآني عجيبي دارند که سبب انحراف روش تفکر قرآني مي‌شود.

و قطعا منظور از قرآنيون کساني‌اند که به وظيفه اصلي خود که انتشار فرهنگ قرآني با استفاده از نفوذ خودشان، و در عرصه‌هاي مختلف ميان مردم است عمل مي‌کنند و روح قرآني را در وجود و رفتار و فکر شان منتشر کنند و گرنه نمي‌توانند آنطور که قرآن که سخن خداوند مجيد است، خواسته است محتواي قرآني را نشان دهند.

بنابراين آنها کساني‌اند که اهداف سخن قرآني را درک مي‌کنند و از روشهاي تفسير صحيح قرآن کريم بهره مي‌برند و سنت شريف را رها نمي‌کنند و از آنچه که عالمان اوليه، کساني که روشهاي تفسير قرآني را برايمان ترسيم کردند، کمک مي‌گرفتند، ياري مي‌جستند.

 

 فرهنگ قرآني:

فرهنگ قرآني مجموعه معلومات و اطلاعات قرآني است که با علم تفسير و علوم مختلف قرآني شکل مي‌گيرد و گرايشهاي تفسيري ايجاد مي‌کند، مانعي که بتواند از اين دستاورد قرآني جلوگيري کند وجود ندارد و از طريق قواعد تفسير و ضوابطش گسترش مي‌يابد، نمي‌توان آنطوري که توليدات بشري را توصيف مي‌کنند به توصيف معلومات قرآني به عنوان فرهنگي انساني پرداخت، زيرا از مضمون مقدسش به معاني و افکار و نکته‌هايي اشاره مي‌کند که نمي‌توان آن را با تلاش مطلق بشري تطبيق داد. لذا نمي‌توان واژه فرهنگ قرآني را نام برد و منظور از آن همان معناي فرهنگي باشد که در فعاليتهاي روزانه مان استعمال مي‌شود. بنابراين فرهنگ قرآني مجموعه مفاهيم و معلوماتي است که شامل تأمل و بررسي علوم قرآني است.

 

چرا مسئوليت انتشار قرآن را به عهده مي‌گيريم:

1. اول اينکه قرآن کريم به ما دستور مي‌دهد که به تبليغ ديني و تشريح مضمون قرآن بپردازيم.

خداوند منزه در قرآن فرمود: (هذا بلاغ للناس ولينذروا به وليعلموا انما هو إله واحد وليذكر اولوا الالباب): (اين قرآن پيام روشني براي مردم است، و براي اينکه بدان انذار شوند و بدانند که تنها او معبود يگانه است، و تا صاحبان خرد پند گيرند). (سورة ابراهيم: 52)

و آيات بسياري که در تبليغ کتاب خداوند براي مردم اين اجبار را به وجود مي‌آورد.

2. از جهت ديگر خطرهايي جدي وجود دارد که امت و انسان را با هم در معرض انحراف قرار مي‌دهد و سبب نابودي ساختار اجتماعي جامعه مسلمان مي‌شود، در مقدمه اين تهديد‌ها هدفشان فکر مسلمان و گسترش فرهنگهاي غريب با واقعيت اسلامي است که اين تلاش بيشتر را براي مواجهه با اين تهديدها از طريق تبليغ فرهنگ اصيل اسلامي و درک اصيل قرآني از انسان و واقعيت و رويدادهاي کلي و تحولات اجتماعي و سياسي و اقتصادي و فرهنگي و غير آن را مي‌طلبد.

3. جهان اسلام، به ويژه در دو قرن گذشته ميلادي، شاهد مبارزات فکري و حمله‌هاي انتقادي و تشويش تفکر اسلامي بوده است، و اين مبارزات روشهاي مختلفي به خود گرفته است، در اين راستا تبليغ مسيحيت نقش بزرگي و موثري در جوامع اسلامي داشته و به ترويج افکار ملحد و اباحي گري براي تضعيف نقش دين در جامعه مي‌پرداخت، در برابر اين خطرها علماي امت و دانشمندانشان مسئوليت واکنش با اين تهمتها و مبارزات تخريبي و حمله فرهنگي و سياسي را به عهده گرفتند و سلاح دانشمندان ما نص قرآني بود که سبب بيداري آنها شد و بسياري از نقشه‌هاي دشمنان خنثي شد تا جايي که غلادستون گفت: (تا وقتي که اين قرآن در اختيار مسلمانان باشد اروپا نمي‌تواند بر شرق مسلط شود و خودش هم در امان نيست)

4- قرآن کريم بهترين و بي نظيرترين سرمايه براي مسلمانان با مذهبهاي مختلف است و اين اشتراک بزرگ مي‌طلبد که توجه بيشتري به مضمون قرآن و خود مسلمانان، کساني که نقشه‌هاي تفرقه آميز و اختلاف در يک دين و يک مذهب آنها را نشانه مي‌گيرد، داشته باشيم، بنابراين هر کس بر اساس موقعيت و مسئوليت و علم و دانشش عهده دار اين مسئوليت خطير براي تبليغ نور رسالت محمدي شود، از اين رو عهده دار تبليغ قرآني مي‌شويم تا به هدفمان که بازگرداندن جايگاه قرآن براي اين امت نيکوکار است دست يابيم و قرآن آنها را اينچنين وصف کرده است:

(کنتم خير امة أخرجت للناس): شما بهترين امتي بوديد که براي مردم پديدار شديد.

 

انطباق روشهاي تفسير قرآني معاصر با واقعيت :

امروزه و در اين عصر جديد و در سايه تحولاتش نمي‌توان تفسير قرآن کريم را منحصر در تحقيقات آکادمي قرار دهيم يا روشهاي تفسيري معيني را که به اطلاعات قرآني و نيازهاي فرد و جامعه مسلمان و حتي قانون در مسائل متغير و قابل انعطاف توجه نمي‌کند، اختيار کنيم.

لذا مفسران جديد به روش موضوعي در تفسير آگاهي يافتند و شهيد سيد محمد باقر صدر(رضوان الله عليه) از مشهورترين کساني بود که اين نوع از تفسير را با وجود کم بودن نتايج تفسيري اش به عهده گرفت و به علت مرگ غير منتظره‌اي که سراغش آمد به امت اسلامي اجازه نداد تا از اين منبع سرشار مستفيذ شوند و در نتيجه جهان اسلام بلکه تمام عالم انساني را از اين نعمت گرانقدر محروم کرد.

با وجود همه اينها ما در برابر مکتب جديد و تفکرات جديد در بررسي مفاد قرآني مواجهيم به طوري که شهيد صدر از کساني که قصد بررسي و استنطاق قرآن کريم را دارند دعوت مي‌کند که اولاَ: خود قرآن را بخوانند و به واکاوي آنچه که در آن است بپردازند سپس نتايج آن را به قرآن کريم و به ويژه منابع قرآني مرتبط با موضوع معين عرضه کنند و سپس به تبيين آن بررسي براي ارجاع دوباره آن به مردم بپردازد.

اين روش موضوعي تفسير افقهاي گسترده‌اي براي ايجاد مطالعات قرآني در عنوانها و موضوعات مختلف فراهم مي‌کند از جمله اينکه مسلمانان را بر ايستادگي در برابر تحريکات دشمنان ياري مي‌کند، و اين نيازمند اين است که ميان مفسران و مصلحان اتحادي ايجاد شود تا اين روش قرآني که در رد شبهات و ايجاد نظريه‌هاي اسلامي از آن کمک مي‌گيرند سبب وحدت آنها شود.

 

وضعيت مقايسه‌اي :

روش موضوعي‌اي که شهيد صدر(رضوان الله عليه) در پيش گرفته و آن را گسترش داده است داراي تفاوت آشکاري با ديگر مفسران است، اواز طريق اين روش موضوعي در تفسير به تبيين مطالعات قرآني مي‌پرداخت، روشي که ديگر مفسران ان را به کار گرفته‌اند ولي نه به اين حد عميق و هدفمند، و درباره بررسي هايش درباره ثروت و مال بايد اشاره کنيم که شهيد صدر توانست درباره دارايي انسان و ثروت عمومي پژوهشهاي اقتصادي آشکاري را انجام دهد در حالي که تلاشهاي مکتب سيد جمال الدين در مصر و شاگردش رشيد رضا و محمد عبده در بررسي موضوع مال و ثروت شامل دو بعد است:

1.اهميت انفاق و تاثير اجتماعي اش

2. تاکيد بر بعد رواني و اخلاقي در مساله انفاق

اين کوشش با وجود اهميتش براي ارائه نظريه اقتصادي و اسلامي فراگير مناسب نبوده است در حالي شهيد صدر(رض) توانست مذهب اقتصادي اسلامي را تاسيس کند که که به نقد مکتب‌هاي اقتصادي بزرگ امروز بپردازد و کتابش با عنوان(اقتصادنا) و ديگر تحقيقاتش در همان موضوع به عنوان کشف مهمي براي اين نظريه‌هاي اصلي به شمار آيد، با وجود آن بايد اين راه براي پژوهشگران براي گسترش اين دستاوردهاي‌هاي با برکت باز باشد.

بنابراين اين رويکرد در تفسير نزد مکتب صدريه و مکتب سيد جمال الدين، هر دو، اثر بارزي در آنچه که ما تفسير اجتماعي قرآن مي‌ناميم داشته است. و اين گام بزرگي براي تاسيس دايرة المعارف اجتماعي قرآني و به عنوان طرحي از طرحهاي وحدت و نزديکي است به ويژه زماني که در تحقيق علمي و ارائه ديدگاه بر مشترکات و روش‌هاي مشترکي مبتني است.

اين نوع از تفسير در تلاشهاي مفسران بي سابقه نبوده و از اصول و قواعد تفسيري‌اي که قرآن پژوهان به عهده گرفته‌اند منحرف نشده است، بيان اين نوع از تفسير که ما در جهان معاصرمان بيشترين نياز به آن را داريم، توضيح مبسوطي را مي‌طلبد و ما در تحقيقهاي ديگر به بررسي آن مي‌پردازيم که قسمتي از آن را در کنفرانس بزرگداشت شيخ محمد جواد بلاغي(ره) که چندين سال پيش در قم برگزار شد، قرائت کردم.

 

دايرة المعارف قرآني و اجتماعي تقريب

اين دايرة المعارفي که مي‌خواهم از آن سخن بگويم از مهمترين آثاري است که مبلغان قرآن کريم و قرآن پژوهان به گسترش مفاهيم و شناخت آن توجه مي‌کنند.

منظور از دايرة المعارف اجتماعي: عبارت است از گردآوري علمي و اطلاعاتي از هر پژوهش قرآني در کتابهاي تفسير و مقالات و کنفرانسها و کتابها و تاليفاتي که صاحبانش به جا مي‌گذارند که اين کار نيازمند تلاشهاي فراواني براي معرفي آنها به منظور چاپ در دفتر قرآني است. به ويژه بررسيهايي که از طريق استدلال قرآني به وحدت و تقريب مي‌پردازند.

اين دايرة المعارف براي کامل شدن به چه چيزهايي احتياج دارد؟

دفتر قرآني به اين دايرة المعارف اجتماعي تقريبي قرآن کريم نيازمند است و مي‌تواند با ويژگي‌هايي زير به موسسه‌اي که برگزار مي‌شود طرحهايي را ارائه کند :

1.مطالعه موضوعاتي که در زمينه تفسير و غير آن به طور قرآني بررسي شده است، به ويژه موضوعات داراي ويژگي تقريبي.

2. تقسيم بندي موضوعات، به طوري که مقالات و تحقيقات متنوع و فراواني وجود دارد که در آنها مسائل اجتماعي يا اقتصادي يا سياسي يا فرهنگي و غير آن از منظر انديشه قرآني بررسي شده است.

3. مرتب کردن اين موضوعات در چارچوب موضوعات و حروف ابجدي و اين دايرة المعارف براي سالهاي آينده باز بماند تا به ترتيب بخش هايش چاپ شود.

4. تلاش براي وارد کردن اين موضوعات در کامپيوتر از زمان آغاز کار.

5. بهتر است که برخي از دانشجويان متخصص در امور اجتماعي، اقتصادي، سياسي و فرهنگي براي نظارت بر اين بخشها فعاليت کنند.

اين دايرة المعارف بخش بزرگي از اين تلاش قرآني تقريبي سودمند با هدف انتشار آن در ميان مردم است و جاهاي خالي زيادي خواهيم يافت که نيازمند اين است که پر شود و به براي پر کردن اين جاهاي خالي به اصولي واقعي نياز داريم.

مسئوليتهاي آينده در انتظار قرآنيان براي انتشار فرهنگ قرآني تقريبي است:

1.با دقت در نسل جديد و ميزان تحملشان بر اين مسئوليت و محافظت از آنها در برابر مشکلاتي که درباره اصول اين کتاب الهي در انتظارشان است و تلاش براي بد نشان دادن مفاد قرآني در افکار اين نسل، تلاشهاي صورت گرفته در مسير تاسيس مدارس حفظ و تجويد و قرائت قرآن کريم اهميت زيادي در نجات از اين بحران دارد، و همه آنها فعاليتهايي است که در قالب تلاش تقريبي مسلمانان قرار دارد.

2. چالشها عليه قرآن کريم روشهاي پيچيده‌اي به خود گرفت تا جايي که برخي به تلاشهاي مفسران قديمي توجهي نکردند، امت بايد از بند اين تفسير‌ها آزاد شود و اصولي را که پژوهشگران در تفسير قرآن کريم اعمال مي‌کنند انکار شود زيرا انواع مختلفي از نوگرايي، کفرگويي، بي ارزش کردن حقيقت و وارونه کردن عدالت ظهور کرده است مانند تفاسيري که از محمد عيتاني وارد شده است که در آنها قرآن را با روش مناظره و جدل تفسير کرده است و کوششهاي نصر حامد ابو زيد و شحرور سوري و جابر عصفور و غيره که از جهتي به وحدت مسلمانان و نظريه اصيل قرآن کريم لطمه مي‌زند.

در اينجا تاکيد مي‌شود که مسئوليت با کساني است که در درک مضمون قرآني مهارت دارند که اين فعاليتها را با روش علمي موثري تبليغ کنند و فرهنگ اصيل قرآني را که از بررسي صحيح قرآني به وجود مي‌آيد گسترش دهند.

3. در کتابخانه مسيحيان کتابهايي منتشر شد که بعضي از آنها بر تناقضات ظاهري ميان آيات قرآن تاکيد مي‌کنند و مفسران به تحليل آنها پرداخته‌اند ولي نتوانستند آنها را وارونه کنند و به اعجازيت قرآن کريم ضربه بزنند از اين رو کتابهايشان آکنده از طعنه‌ها و عيب شمردن اعجاز قرآني است، که براي مقابله با آنها فرصتهاي فراواني براي فعاليت مشترک در زمينه تحقيق علمي نياز است.

4. بسياري از مفسران در اينجا و مکانهاي ديگر با برخي از مريدانشان جلساتي را برگزار مي‌کنند تا نظريه‌هاي خود را بر قرآن کريم تحميل کنند و مباني روشن معلومات قرآني و سنت شريف را از قبيل عصمت و شفاعت و امامت و غير آنها ريشه کن کنند و نظريه‌هاي شاذي را گرد آوري و آنها را با روشهاي جديدي که سبب تناقض و مشکل نزد خوانندگان و شنوندگانشان مي‌شود ارائه مي‌کنند. و همچنين زمينه‌هاي ايجاد شبهه و بدنامي و تهمت را به وجود آورده‌اند تا در درجه اول فکر مسلمان را مورد هدف قرار دهند، اينها اقداماتي است که نمي‌توان در برابر آنها سکوت کرد و به همفکري و طراحي روشهاي موثري در برابر اين ادعاهاي پوچ نيازمند است.

5. کساني‌اند که به حذف يا تغيير بعضي از روايت‌هاي وارد شده در منابع اهل سنت درباره اهل بيت(ع) مي‌پردازند تا آن کتابها و منابع را بدون روايتهاي پيامبر(ص) درباره اهل بيت سلام الله عليها چاپ کنند.

در اين راستا سايتهاي الکتروني براي فراگيران علم راه اندازي شد و افراطيون در آنها به ارائه واقعيتهاي تاريخي به شکلي وارونه پرداختند چون حادثه غدير و جريان سقيفة و وتفسير غلط حديث(فاطمة بضعة مني من آذاها فقد آذاني): (فاطمه پاره تن من است هر کس که او را آزار دهد گويي مرا آزار داده است) با ادعاي اينکه حضرت علي(ع) نهي شده بود که با کسي جز فاطمة (س) ازدواج نکند و غيره.

در اينجا نقش قرآنيون در اصلاح اين مسير با شفاف سازي تحقيقات علمي اهميت مي‌يابد، از آنجايي که اين ادعاها و اقدامات تحريفي منجر به نابودي واقعيت علمي مي‌شود و هر پژوهشگر ميانه رو و غير افراطي‌اي با آن مواجه خواهد شد، بايد در مقابل همچنين اقداماتي با روش علمي مقابله کرد.

6. سياستي که از انتشار فرهنگ قرآني مکتب اهل بيت در بيشتر زمينه‌ها خودداري مي‌کند، و بيشتر از آن فعاليتهاي اندک صورت گرفته در راستاي مکاتب تفسيري وعدم تبليغ آنها به طور گسترده سبب شده است که فضاهاي خالي موثري در فکر مسلمان ايجاد شود و لازم است که اين جاهاي خالي با گسترش سايتهاي الکترونيکي سودمند و کتاب مفيد و فعاليتهاي سالم علمي پر شود، بي ترديد احياي مکاتب تفسيري اهل بيت به شکل گسترده‌اي در دفع شکاف ميان مذهبهاي اسلامي موثر است و بايد براي معرفي اين مکتب تلاشهاي واقعي شود تا همه توهمات و شبهاتي که دشمنان در کمين آن هستند در مسير وحدت مسلمانان خنثي شود.

7. شبکه‌هاي ماهواره‌اي که به ارائه فرهنگ قرآني مي‌پردازند از آنجايي که ميليونها بشر را مخاطب قرار مي‌دهند، بايد از دقت علمي و اصلاحات و توجه و دقت و شفافيت بيشتري برخوردار باشند زيرا سبب شکل گيري تفکراتي در ميان مخاطبان مي‌شوند که به تلاش بيشتر در جهت بيان واقعيت و اصلاح آن نياز است.

8. حمايت گسترده‌اي از تلاشهاي افراطيون در در مذاهب اسلامي براي تمرکز بر موارد اختلاف و کمرنگ کردن موارد اشتراک به وجود آمده و در اين راستا هزينه‌هاي هنگفتي شده است و فعاليتهاي رسانه‌اي نيز در ماهواره‌ها و سايت‌هاي الکترونيکي و کتابها در بارور کردن آنها تلاش مي‌کنند تا جايي که اوج اين فعاليتها به فتواهاي تکفيري هم رسيده است، مفاد قرآني نقش قابل توجهي در رويارويي با اين منحرف کننده‌هاي مباني حقيقي علم دارند. همچنين در اينجا در تبيين معناي صحيح معلومات قرآني نياز مبرمي به قرآنيون مي‌باشد و بايد با استفاده از همان ابزارهاي اعمال شده در جبهه مقابل به کار گرفته شود، زيرا هدايت منتشر نمي‌شود مگر از جايي که گمراهي رواج يافت، خداوند سيد شرف الدين را رحمت کند.

9. بي توجهي‌هاي فراواني که در محيط خانواده نسبت به قرآن شده است اين است که قرآن کريم در داخل خانواده و در ميان فرزندان کم رنگ شده است تا جايي که هيچ تلاش و توجهي به قرآن کريم نمي‌شود و اين در ذات خود مسئله‌اي بحراني است که منجر به تشکيل خانواده ضعيف قرآني مي‌شود. بنابراين نقش تقريبيان در رسالت قرآني شان اين است که خانواده‌اي صالح و نسلهايي پاک سرشت تشکيل دهند و اين مهم با تکيه بر روش مذهبي معيني به وجود نمي‌آيد بلکه با معنويت قرآن و امکان پذير است.

10. اگر خوب دقت کنيم چالشهاي ديگري مي‌يابيم که نيازمند توجه بيشتر است ولي آنها را به پژوهشگران ديگر و فرصتهاي ديگر اختصاص مي‌دهيم.

والحمد لله رب العالمين

[1] - سورة هود: 120.