دومین همایش ملی آسیبشناسی پایاننامهها و رسالهها در حوزه علوم انسانی اسلامی در حالی از سوی دانشگاه مذاهب اسلامی برگزار گردید که هنوز یکی از مهمترین چالشهای دانشگاههای کشور بحث رسالهها و پایاننامه است. با توجه به تنوع مذهبی که در جامعه ایران وجود دارد بحث تقریب از اهمیت وافری برخوردار است. این مسائل امروزه میتواند یکی از موضوعات میانرشتهای باشد. در این زمینه مصاحبهای با جناب آقای دکتر احمد پاکتچی دینشناس و زبانشناس ایرانی انجام گرفت که در زیر به مهمترین بیانات ایشان اشاره خواهد شد.
دکتر پاکتچی درباره چرایی ناکارآمدی رسالهها و پایاننامههای کشور در حل مسائل مبتلابه جامعه گفتند که این معضل شبیه «اژدهاگیری» است به این معنی که «...به طرف گفتند تخصص شما چیست؟ گفت درباره اژدهاگیری درس میدهم و وقتی پرسیدند مگر اژدهایی وجود دارد پاسخ داد که من کاری به آن ندارم. من از استادانم اژدهاگیری را یادگرفتم و الان با ظرافت به شاگردانم آموزش میدهم تا آنها هم به شاگردانشان آموزش بدهند!» گاهی اوقات ما در تله اژدهاگیری گرفتار میشویم؛ یعنی درسهایی فقط به عنوان درس تلقی میشود و نسل در نسل آموزش داده میشود، که ارتباطی با واقعیت علمی جهان اطراف ندارد و مشکلی را حل نمیکند. گاهی هم از سوی دیگر دچار افراط میشویم و فکر میکنیم که باید بدون هیچ پشتوانهای به میدان رفت و مشکلات جامعه را حل کرد درحالیکه حل مشکلات جامعه احتیاج به سلسله کارهای زمینهای و علمی دارد تا مشکلات حل شود. درک نظریهها و انجام عملی آنان مهمترین الزام در پیشبرد کارهای پژوهشی مورد بحث است؛ دروس هم باید این الزامات را درنظر بگیرند. یعنی دانشجویان باید طوری تربیت شوند که از یکسو قادر به درک نظریهها بوده و قادر به نظریهپردازی باشند و از سوی دیگر قادر به درک علمی مسائل پیرامون باشند.
دکتر پاکتچی در ادامه مهمترین مانع بر سر راه پژوهش را گسست و فاصله میان نظر و عمل میداند و میگوید «یا کلاً غرق در نظر یا کلاً غرق در عمل هستیم». ایشان یکی از مشکلات نظام آموزشی را عدم تفکیک و جایابی بین ایدهآلها و الگوها دانستند. الگو از نظر ایشان باید اجرا شود اما ایدهآل نقطه نهایی آرزوهای ماست. در توضیح این مطلب بیان داشتند: «ما به سمت ایدهآلها حرکت میکنیم و قرار نیست به آن برسیم اما الگوها چیزهایی هستند که باید به آنها برسیم و آنها را پیادهسازی کنیم. خیلی اوقات ما آرمان را با الگو اشتباه میگیریم و فکر میکنیم که باید آرمان را پیاده کنیم درحالیکه ما به سمت آرمان باید حرکت کنیم. اگر حرکت به سمت آرمان را ترک کنیم درواقع سند نابودی خود را در حوزه علم و پژوهش امضا کردیم. باید به آن سمت حرکت کنیم و بدانیم که آن سمت ما است. باید در هر حوزهای از آموزش به این نکته توجه شود».
رئیس پژوهشکده دانشنامهنگاری در خصوص روش و نقش آن در کارآمدی و اثربخشی پایان نامهها و رسالهها گفتند پژوهشهای فاقد روش را تشبیه به تخم مرغ بینطفه کردند که یک زمان برای نیمرو کردن اگر نطفه نداشته باشد بهتر است اما اگر بخواهیم مرغ پرورش داده شود نطفه حائز اهمیت است. دکتر پاکتچی بیمسئلهگی را مهمتر از روش دانسته و بیان کردند: «حلقه مفقودهِ مهمتر از بیروشی در پژوهشهای ما، بیمسئلهگی است. یعنی حتی اگر پژوهشگران ما به اندازه کافی به روش مسلط باشند اما مسئله نداشته باشند کاری نمیتوانند انجام دهند». برخی از متفکران به این توجه دارند که یکی از بزرگترین مشکلات ما در حوزه علم و پایاننامهها فقدان مسئله است. مشکل آن است که ما با آن دست به گریبان هستیم، اما هیچ خودآگاهی و برداشتی از آن نداریم. مثلاً روزانه سه ساعت از وقت شهروندان تهرانی در ترافیک از دست میرود یا چند ماه در سال هوای تهران آلوده است اما این مشکلات باید تبدیل به مسئله علمی شود تا شروع به حل کردن آن گردد. وقتی از مشکلات برداشت علمی وجود نداشته باشد به فضای دانشگاهی ورود پیدا نمیکند.
این استاد زبان شناس افزود حلقه مفقوده روش باید به حلقه مفقوده مسئله متصل شود. در روش تحقیق گفته میشود اول طرح مسئله است و بعد بیان مسئله است. پس از آن نیز طراحی چند پرسش و سپس انتخاب روش است اما وقتی فاقد مسئله باشیم در همان قدم اول متوقف میشویم. خیلی اوقات ما با دانشسازی و پژوهشتراشی مواجه هستیم. یعنی پژوهشی در قالب پایاننامه و رساله میگوید از روش گفتمان یا داده بنیاد یا تعابیر دیگر استفاده کردهایم اما فاقد مسئله هستند.
نکته دیگر این است که موضوع مسئلهمند شدن ذهن یک مهارت است و این مهارت باید در طول دوران تحصیل فرد شکل گیرد. اگر در تاریخ علم ۱۰۰ سال اخیر، برخی افراد درخشیدهاند به علت این بوده است که فرصت داشتند این مهارت را به دست بیاورند. ما برای اینکه این آدمهای موفق را از انحصار عدهای آدم نخبه بیرون بیاوریم و سعی کنیم کاری کنیم بدنه دانشجویی ما نیز این ویژگی را داشته باشد باید چاره بیاندیشیم که افراد در طول دوره آموزش در تبیین مسئله مهارت پیدا کنند.
استاد باید به دانشجوی خود آموزش طرح مسئله بدهد. وقتی فرد در چنین نظام آموزشی درس بخواند تبدیل به یک استاد طراز اول در طرح، تببین و حل مسئله میشود، اما وقتی تنها در حد دو یا چهار واحد آموزشی درنظر میگیریم تبدیل به درس میشود و بزرگترین ظلم در حق روش تحقیق این است که آن را درس محسوب کنیم.
ایشان در ادامه فرمودند وقتی ما چیزی در اختیار دانشجو قرار نمیدهیم نباید انتظار جایزه نوبل از او داشته باشیم. باید چند دانشگاه شاخص که به جهان علم خدمت کردهاند را بررسی کنیم تا متوجه استانداردهای آن گردیم. به هرحال درآن دانشگاهها ممکن است ما موافق با همه چیزشان نباشیم اما چیزهایی هم برای آموختن دارند.
دکتر پاکتچی در ادامه صحبتهای خود در خصوص نسبت میان کاربست نظریههای غربی و مبانی نظری اسلامی در کارآمدی و اثربخشی پایاننامهها و رسالهها به این مورد نیز اشاره فرمودند که یک چندگانگی بین نظام آموزشی مثلا وزارت آموزش و پرورش یا وزارت علوم، تحقیقات و فناوری وجود دارد، اما من آن را یک آسیب نمیدانم. کشورهای موفقی در آموزش و پرورش هستند که آنها هم دو وزارتخانه دارند. بنابراین این موضوع آسیب نیست، بلکه عدم هماهنگی آنها با هم یک آسیب است.
درباره نظام آموزشی سنتی علوم دینی و نظام دانشگاهی باید گفت در طول نیم قرن اخیر کوششهایی درباره اینکه آنها باهم تعامل داشته باشند و این تعامل هم همافزا باشد صورت گرفته است. این حرکت پیش از انقلاب شروع شده است و افرادی مانند شهید مفتح، شهید مطهری چهرههایی بودند که در هر دو نظام زندگی کردهاند و توانستند پلی بین این دو نظام بزنند. مثلا یکی از ویژگیهایی که در نظام آموزشی حوزوی وجود دارد این است که تنوع دروس کم است اما آن دروسی که خوانده میشود با عمق خوانده میشود از آن طرف تنوع دروس دانشگاه زیاد است. افرادی که درباره تعامل آنها فکر میکنند میگویند باید نظامی درست کنیم که هم تنوع دروس زیاد باشد و هم با عمق خوانده شود. اما این نمیشود، زیرا عمر یک دانشجو یا طلبه در تعداد سالهایی که در نظام آموزشی میگذراند محدود است. ما مجبوریم بین این دو یکی را انتخاب کنیم. آنچه مهم است این است که میخواهیم به چه هدفی برسیم.
رئیس دانشنامهنگاری راهکار این امر را این میداند که حوزه باید حوزه و دانشگاه هم باید دانشگاه باشد در عین حال آنها باید باهم تبادل تجربه داشته باشند. برای مثال یک مدلی در دانشگاه به اسم استاد راهنما وجود دارد یا پایاننامه وجود دارد. اگر این مدلها را در حوزه پیاده کنیم که الان اتفاق افتاده است اتفاق مبارکی است. از قدیم هم مرسوم بود که طلبهها تحریرات مینوشتند یا مطلبی را نوشته و بر استاد عرضه میکردند اما حالا سامان بیشتری پیدا کرده است. یا برعکس حوزه هم مطالبی دارد که قابل ارائه به دانشگاه است. همین پدیده مباحثه خیلی اساسی و مهم است یا پدیده محیط که استادی که درس میداد یک محیطی بود که هنوز هم به عنوان دستیار آموزشی در دانشگاهها وجود دارد اما در سیستم حوزه تجربیاتی وجود دارد که امکان انتقال تجربیات در فضای دانشگاه وجود دارد. اگر بتوانند وضعیتهای نسبی در نقطه قوتهای دیگری را بگیرند و تا حدی که با سیستم آنها سازگاری داشته باشد استفاده کنند خیلی خوب است.
دکتر پاکتچی در مورد تأثیرِ «روش مطالعه تطبیقی» و رویکرد « میانرشتهای» بر کارآمدی و اثربخشیِ پایاننامهها و رسالههای تقریبی اشاره کردند: صحبت درباره مطالعات میانرشتهای و تطبیقی در کارآمدی رسالهها آسان نیست. ابتدا باید مشخص شود که معنای رسالههای تقریبی چیست. ممکن است بگویید رسالههایی که تطبیقی و فقه مقارن هستند خودبه خود تقریبی هم هستند اما من اینطوری نگاه نمیکنم. به نظر من صرف نوشتن کتابی از جنس الفقه که بعدها هم الفقه المقارنالخمسه نوشته شد منجر به تقریب نشود. به نظر میرسد حجم قابل توجهی از کارهایی که در طول چهل سال گذشته در حوزه تقریب انجام شده است بیشتر تطبیق بوده است. یعنی بیشتر آرای تفسیری مذاهب مختلف را کنار هم قرار دادهایم. اگر تا ۵۰۰ سال دیگر این روش را ادامه بدهیم به تقریب نمیرسیم. اگر تا ده سال اینکار را انجام میدادیم خوب بود مثلاً میگفتیم اول اینها را در مقام مقایسه قرار بدهیم سپس سعی کنیم به بحثهای بنیادیتر و تحلیلیتری برسیم.
اگر تضارب آرا به صورت سالم و بهدور از حوادث صورت بگیرد خودبه خود منجر به تقریب میشود. ما نمونههای زیادی در تاریخ داریم که زمانیکه علمای اشعری و معتزلی باهم درحال مباحثه و درگیری بودند به همان اندازه که این مجالس منجر به افتراق میشد و ابوالحسن اشعری از مجلس جبایی بیرون میآمد و در تقابل زیادی با جبایی قرار میگرفت به همان اندازه به افرادی مانند قاضی ابوبکر باقلانی میرسیدیم که طریقه اعتدال دارد.
این محقق و پژوهشگر حوزه علوم انسانی- اسلامی در پایان سخنان خود اشاره کردند قبل از پرداختن به کارهای تقریبی ابتدا باید تقریب را تعریف کرد. تقریب نباید با تعصب همراه باشد. همین که از باب تفعیل بخواهیم به صورت فرمایشی بگویم تو باید به او یا او باید به من نزدیک شود این مقاومتهایی را به وجود میآورد و مسئلهساز میشود اما وقتی شرایط مهیا باشد خود به خود تقرب اتفاق میافتد. نگاه ما باید واقعبینانه باشد و انتظار به صفر رسیدن اختلافات را نداشته باشیم. وجود اینکه برخی شیعیان حدیث اخْتِلافُ اُمّتي رَحمَةٌ را معتبر نمیدانند اما به نظر من یکی از مهمترین احادیث رسول اکرم است. شاید موضوع این نباشد که اختلاف کلا برطرف شود که از آیات قرانی هم این برمیآید و اصلا شاید این کمال مطلوب هم نباشد. این تضارب موتور حرکت در اندیشه و پیشبرد علوم اسلامی است. بنابراین باید به تعریفی برسیم که این اختلافات تا چه اندازه میتوانند سازنده باشند.
تدوین و تلخیص: دکتر مسعود بهرامیان؛ کارشناس مسئول معاونت پژوهش
ارسال نظر